۱۳۹۰ بهمن ۲۶, چهارشنبه

نگاهی به کارنامه ”جبهه متحد کرد“

ناسیونالیستهای اصلاح طلب کرد که با نام "جبهه متحد کرد" شناخته می شوند کسانی هستند که  سالهاست در چهارچوب نظام و تعهد به قانون اساسی حکومت اسلامی دارند فعالیت می کنند، بعد از ظهور جریان دو خرداد بتدریج پا به عرصه وجود گذاشتند و فعالیت خود را با این نام که طیفی از اصلاح طلبان ناسیونالیست کرد را در خود جای داده است ، در سال 84 رسما  این جبهه را بوجود آوردند. به بیان دیگر این جبهه شاخه کردی اصلاح طلبان درون حکومت در چند شهر از مناطق غرب کشور است. این جبهه توسط تعدادی از افراد و شخصیتهای وفادار و متعهد به نظام جمهوری اسلامی که بقول آنان محور فعالیتشان تلاش برای اصلاحات در چهارچوب قانون اساسی است  تاسیس شد.
 تاریخ فعالیت رسمی و غیر رسمی اصلاح طلبان کرد و نقش آنان تا به امروز در درون و بیرون حکومت، ارائه تصویری کاذب، وعده های سرخرمنی و خاک پاشیدن در چشم مردم کردستان از رژیمی بوده که طی این 33 سال کل جامعه را به تباهی کشانیده است. افرادی از این جبهه طی دورهای پیشین بعنوان نماینده حکومت در مجلس اسلامی، نقش شان توهم پراکنی و عوامفریبی در شهرهای کردستان، بخش دیگری از کارنامه جبهه متحدکرد در پز اصلاحات بوده است. تا جاییکه به نقش و جایگاه این طیف از ناسیونالیستهای کرد در درون نظام مربوط است، آنها نیز همانند دیگر جریانات و نیروهای سیاسی و مقید، متعهد و وفادار به کلیت نظام جمهوری اسلامی و پایبندی شان به قانون اساسی، از داشتن موقعیت  و حضور در مجلس اسلامی برخوردار بوده اند و مختار بوده اند که برای رسیدن به اهداف خود در رکاب جمهوری اسلامی باشند.

اما وقتی به ادعاهای بیشرمانه آنها تحت عنوان " دفاع از خواست و مطالبات مردم کردستان" مربوط است باید ریاکاری این طیف را به مردم و جامعه کردستان بیشتر شناساند. از بدو حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی تا به امروز، مردم شهرهای کردستان هیچگاه این حکومت فاشیست و جنایتکار را برسمیت نشناخته و طی این سالها در اشکال مختلف در مقابل تعرض رژیم به مردم، در مقابل یورش نظامی، توپ باران و کشتار مردم، در مقابل اعدام، زندان و شکنجه و در یک کلام در برابر تباه نمودن زندگی شان کوتاه نیامده و مدام در تلاش برای بزیر کشیدن این رژیم مبارزه کرده اند. با توجه به چنین روندی از تاریخ مبارزاتی مردم  عده ای از ناسیونالیستهای کرد پیرو قوانین ضد انسانی حکومت در تشکلی بنام جبهه متحد کرد همیشه در تلاش بوده اند که با مشارکت در نهادهای ضد مردمی این رژیم تکیه گاهی برای بقای آن باشند. جبهه متحد ناسیونالیستهای کرد اگر از بدو موجودیت خود توانسته است رسالتی از خود نشان دهد، این رسالت تنها در کمک به بقای عمر این حکومت و شیره مالیدن بر سر مردم کردستان بوده است. به این اعتبار  تاریخچه و ماهیت چنین جریانی را باید هر چه بیشتر در مقابل چشم مردم قرار داد.
نمونه های زیر تنها بخش بسیار ناچیزی از فریبکاری آنان و چوب لای  چرخ گذاشتن حرکت مبارزاتی مردم علیه رژیم اسلامی  بوده است.

 این جبهه در یک ماه اخیر در اوج سرگردانی، بن بست و بی افقی اش تا کنون اقدام به صدور سه بیانیه متفاوت  و آشفته در ارتباط با مضحکه انتخاباتی دوره نهم مجلس کرده است. در بیانیه اول همچنان و به  روال  گذشته ، دعوت به شرکت در این نمایش را اعلام کرد:
 ”جبهه متحد کرد از مشارکت کاندیداهای شایسته، مدیر و پایبند به رسالت نمایندگی و مطالبات قانونی شهروندان استقبال کرده، نخبگان و فرهیختگان متعهد به حقوق و مطالبات مردم را به ثبت نام و اعلام کاندیداتوری دعوت می نماید“.

اصلاح طلبان جبهه متحد کرد چیزی بیش از این اراجیف را تا کنون تحویل مردم نداده اند. "کاندیدای شایسته، مدبر، پایبند به رسالت نمایندگی و خواست مطالبات در دایره قانون".
پیداست که چنین مختصاتی در ظرفیت همان قانونی که حکومت در قانون اساسی بیان کرده است تنها ویژه کسانی است که باید از فیلتر نهادهای نظام عبور کنند. این آقایان نیز بارها از این فیلتر عبور کرده و مورد تایید نظام هم واقع شده اند و کاندیداهایی مدبر و شایسته برای نظام و قانون اساسی بوده اند. سپس بعد از چند روز و بدنبال زمزمه رد صلاحیت شده های طیف های مختلف و تحریم از سوی مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت و دیگر مهره های حامی نظام، در بیانیه دیگری مشارکت خود را منوط به شرط و شروط هایی کردند و اعلام نمودند که اگر این موازین قانونی در نظر گرفته نشود به صف تحریم کنندگان خواهند پیوست. بیانیه دوم:
"ارگانهای مختلف دولتی و حاکمیتی نیز مطابق قوانین رسمی کشور تحت هیچ شرایطی حق ندارند کسی را به دلیل شرکت کردن یا نکردن در انتخابات یا تحریم آن، تحت پیگرد قرار دهند". ( البته منظور این بیانیه در اینجا جبهه متحد کرد است)
در بیانیه دوم تنها نگرانی شان این است که اگر تاریخ مصرفشان تمام شده و برای شرکت در این بازی راهشان نمی دهند بنابر این در صورت عدم شرکت مبادا مورد تعقیب قرار گیرند. این تمنای جبهه متحد کرد از حکومتی است که سالهاست برای خوش خدمتی نسبت به آن در میان مردم  از هیچ گونه توهم پراکنی  کوتاهی نکرده است.

و بلاخره با این همه ناز و کرشمه از تعهد و پایبندی به قانون اساسی و فعالیت در چهارچوب نظام، در بیانیه سوم خود اعلام کرده اند که:
"تصمیم گیری در مورد نحوه مشارکت و یا عدم مشارکت در مورد انتخابات را به خود مردم واگذار نموده و لذا جبهه، برای انتخابات پیش رو کاندیدایی را معرفی نکرده و حمایت از هیچ کس را در دستور کار خود قرار نداده است."

این هم عاقبت  طیفی بنام جبهه متحد کرد است. روزی از مشارکت در بازی همیشگی شان برای حضور در مجلس بیانیه می دهند، روزی از انصراف و یا بعبارتی راه ندادنشان برای سهم خواهی می نویسند و عاقبت الامر در لایحه دیگری خجولانه در گوشه ای می خزند.انتشار بیانیه پشت بیانیه و صدور اطلاعیه از سوی این جبهه از ناسیونالیستهای کرد در درون حکومت نشاندهنده سردرگمی و آشفتگی و بن بست افق  این جبهه در شرایط و اوضاع سیاسی امروز در جامعه ایران و بویژه فضای اعتراضی و رادیکال در شهرهای کردستان علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی است.
مردم این تحفه های آبروباخته و  شکست خورده درون نظام را خوب می شناسند. ریاکاری جبهه متحد کرد برایشان قابل روئیت است.  هویت و  بقاء این جبهه را اساسا با  طول عمر رژیم اسلامی تعریف می کنند . اینها با پیشینه ای از عوامفریبی، توهم پراکنی، دادن وعده های فریبکارانه انتخاباتی و کمک به سرپا نگه داشتن این حکومت در میان مردم شناخته شده  هستند.
 اصلاح طلبان کرد از مقطع ظهورشان تا به امروز، لنگرگاهی برای ادامه حیات حکومت اسلامی بوده اند. در دوره برو بیای دو خرداد امرشان خاک پاشید در چشم مردم، ایجاد توهم پراکنی و دادن تصویری از قابل اصلاح شدن حکومتی بغایت جنایتکار بوده است. اکنون که سراپای نظام با استیصال، آشفتگی  و بحران فزاینده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روبرو است و به طبع این اوضاع پروژه شکست خورده اصلاح طلبی هم مدتهاست  عمرش بسر رسیده است، یکی پس از دیگری در اوج درماندگی به چنین روزی افتاده اند. خشم، تنفر، انزجار و اعتراضات رو به افزایش عمومی مردم علیه حکومت را بو کشیده اند که چگونه جناحهای مختلف حاکمیت رادر این مسخره بازیهای انتخاباتی ودیگر مسایل حاد سیاسی و اجتماعی  بجان هم انداخته اند. عوارض  این بحران ها را هم در ورشکستگی و کور بودن افق خود لمس می کنند  منتها با صدور  اینگونه بیانیه ها می کوشند نقش و جایگاه خود را در  اوضاع فلاکتباری که سالیان سال حکومت به مردم تحمیل کرده است  درز بگیرند.
مضمون و محتوای بیانیه ها یشان گویای بی لیاقتی، درماندگی و بی کفایتی ادعاهای چندین ساله جبهه ناسیونالیستهای متحد کرد است. مردم خوب می دانند که اینها پاره تن نظام بوده اند. تردیدی در این هم نداشته اند که از پاره تن نظام و با ژست اصلاح طلبی هیچ آبی گرم نخواهد شد. سردرگمی  این طیف از ناسیونالیستهای کرد قبل از هر چیز نشاندهنده ریاکاری آنان در دادن تصویری گمراه کننده از یک رژیم بغایت ارتجاعی و ضد مردمی بوده است. امید و افق جبهه متحد کرد آرمان و آرزویی برای رسیدن به همان درجه از خواستهای خود در دایره مجوزهای رژیم اسلامی، تبعیت از قانون اساسی و برسمیت شناختن  حکومتی که از بدو موجودیت آن مورد تنفر و انزجار مردم در کردستان بوده است می باشد. در سال 88 جبهه متحد کرد نیز همچون دیگر جریانات حاشیه نظام از تعرض فضای انقلابی مردم به رژیم اسلامی در امان نماند و اوضاع سیاسی در آن دوره آنان را بیش از این حاشیه ای تر کرد. دوران عضویت این طیف در مجلس اسلامی و برای "اصلاح حکومت از درون" را باید دوره ای از شرکت و سهیم شدن آنان در کارنامه جنایت پیشگی رژیم اسلامی علیه مردم محسوب کرد. پرونده و عملکرد این طیف از ناسیونالیستهای کرد نیازمند بررسی جداگانه است که باید در فرصتهای دیکر مفصل بدان پرداخت.

خواست و مطالبات جریانات و نیروهای ناسیونالیست اپوزیسیون کرد بیرون از حکومت نیز چیزی فراتر از آرمان، افق و آروزهای به بن بست رسیده جبهه متحد کرد که طی این سالها در درون حاکمیت بدنبال آن  بوده است نیست. اینها چه با آویزان شدن به حاکمیت و شرکت در مجلس اسلامی و حضور بهم رسانیدن در دیگر نهادهای حکومت برای سهم خواهی و با شعار پوچ و توخالی اصلاحات و چه در پز اپوزیسیون با امید بستن به تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران، تاریخچه ای از بی کفایتی و بی افقی را تا کنون از خود به نمایش گذاشته و به ثبت رسانیده اند. مردم ستم دیده و آزادیخواه شهرهای کردستان طی بیش از سه دهه  در مصاف با حکومتی بوده اند که اصلاح طلبان جبهه متحد کرد زیر عبای سردمدارانش به پادویی مشغول بوده اند. بیانیه های آبروباخته و رسوای این جبهه در رابطه با نمایش انتخاباتی رژیم اسلامی، گویای ورشکستگی و استیصال این طیف از ناسیونالیستهای کرد و  ایستادگی آنان در مقابل خواست و مطالبات  مردم بوده است.
بن بست، بی کفایتی، کور بودن افق و بی ربطی تمام دسته جات مختلف، نیروها و احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد به خواست و آرزوهای مدرن و انسانی مردم کردستان را می توان در سیمای کنونی احزاب ناسیونالیست و سرکوبگر کرد در حاکمیت کردستان عراق، در میان طیفهای به اصطلاح رفرم خواه، در میان احزاب و سازمانهای ناسیونالیست کرد و امید آنان در تحقق یک سناریوی سیاه مشاهده کرد. اما دوران قدر قدرتی  هر کدام از این دسته جات در کردستان به سر رسیده است. اکنون دیگر نوبت تحقق آمال و آرزوهای انسانی ما و مردم است.

14 فوریه 2012