۱۳۹۲ مهر ۲۲, دوشنبه

حجاب و نرمش قهرمانانه





اخیرا حسن روحانی در مراسمی در دانشگاه علوم انتظامی امین، در مورد نقش پلیس در نظارت بر پوشش زنان در ایران گفته است: "در مساله حجاب، اگر تذکری لازم است باید از مدرسه، دبیرستان، دانشگاه، مساجد، علما و حوزه‌ها آغاز شود و آخرین مرحله، به تذکر پلیس انجامد. "پلیس نباید بار همه را خود به دوش بکشد و دولت در این راستا مصمم است پیش‌قدم باشد و وزارت کشور، طبق وظیفه قانونی خود، در این زمینه پیش‌قدم خواهد بود. پلیس باید مظهر امنیت و زدودن تهدید از جامعه باشد نه دولت و نه نیروی انتظامی و پلیس، معلم مردم نیستند و مردم نیز دانش‌آموز نخواهند بود."روحانی توصیه کرد: "آنجا که پلیس بتواند حضورش را در جامعه کمتر محسوس کند و بیشتر تاثیر بگذارد، شاید برای جامعه فرهنگ دوست ما زیباتر باشد" و.....

حکومت اسلامی از همان روزهای آغازین موجودیت ننگینش تلاش کرد تا با عربده کشی گله های بسیج و حزب اللهی اش، "یا روسری یا تو سری" و همزمان با اسیدپاشی، مساجد، پلیس، دولت، قانون، نیروی انتظامی، تهدید، تحقیر، توهین، سرکوب و زندان، صدای حق خواهی و برابری طلبانه زنان را در جامعه خفه کند. حکومت اسلامی بیش از سه دهه است که در مدارس، دبیرستانها، دانشگاهها مساجد و حوزه ها، توسط آخوندهای کپک زده اراجیف عقب مانده و خرافی به خورد زنان، دختران و کل مردم می دهد اما نتوانست زنان را به خانه بفرستد و یا آنان را از اعتراض و مبارزه برای حقوق برابر بازدارد.
زنان و مردان برابری طلب زمانیکه هنوز فنون نرمشهای قهرمانانه باب نشده بود، با اعتراض و مبارزه خود، با گوشمالی دادن حضرات نهی از منکر حساب ماموران و فاطی کماندوهای خیابانی را کف دستشان گذاشتند. اکنون که روحانی با توصیه های ولی فقیه برای خریدن عمر بیشتری برای نظام نرمش ها را در سیاست داخلی و خارجی گنجانده است، امکان تعرض بیشتر زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب هموار تر خواهد شد. بر بستربحران و بن بست سیاسی اقتصادی و بحرانهای همه جانبه در جمهوری اسلامی، خامنه ای روحانی را مامور پیشبرد نرمش های قهرمانانه کرده است. به هر اندازه که نرمشها فرجه ای برای نفس تازه کردن عمر حکومت منجر شود بمراتب تعرض و اعتراض مردم علیه وضع موجود بیشتر و قدرتمند تر به میدان خواهد آمد. درکشوری که مردمانش بویژه زنان بیشتر از هر جای دیگر دنیا بشدت از مذهب و قوانین ضد انسانی آن متنفر هستند، نه از نرمش کاری ساخته است و نه از کلید. راهکارها و پند و نصیحتهای اخیر روحانی با بهره گیری از توصیه های نرمش گونه ولی فقیه خطاب به پلیس در مورد حجاب ، به معنی اعلام شکست چندین باره سیاستهای سرکوبگرانه دم و دستگاه حکومت اسلامی در مورد تحمیل حجاب بر سر زنان است.  
ژستهای روحانی در مورد حجاب زنان و لحن و کلمات او به سبک نرمش قهرمانانه را زنان با مبارزه و اعتراض هر روزه خود در محل کار، دانشگاه، ادارات، مدارس و خیابانها به جانوران اسلامی تحمیل کرده اند. بی گمان زنان و مردان برابری طلب از این فرصتها استفاده کرده و پا را بیشتر لای درخواهند گذاشت و با توقع و انتظارات واقعی و مطالبات بر حق خود به مصاف با حکومتی خواهند رفت که بیش از سه دهه است با شعارهای عوامفریبانه علیه شیطان بزرگ جامعه ای را به تباهی کشانیده است. نرمش قهرمانانه و زیر فرش کردن تدریجی شعار مرگ بر آمریکا، هزینه دارد. نمی توان سی و چهار سال فقر و سرکوب را زیر سایه این شعارها به میلیونها انسان تحمیل کرد و با نرمش قهرمانانه همچنان به عمر خود ادامه داد. با هر درجه جهش و پرش در میدان نرمش های قهرمانانه، جهش و خیزشهای اعتراضی و توده ای مردم و در نهایت به زیر کشیدن کل حاکمیت اسلامی پاسخ مردم ستمدیده و کارگران به این رژیم بعنوان وصله ای ناجور بر تن جامعه است. نرمش قهرمانانه و مزمزه کردن جام زهر یعنی به میدان آمدن توده های میلیونی مردم برای پایان دادن به فقر، فلاکت، سرکوب و تبعیض در جامعه.  

۱۳۹۲ مهر ۹, سه‌شنبه

وعده های روحانی: خالی کردن زندانها، پر کردن گورها





از آغاز معرفی روحانی بعنوان رئیس جمهور حکومت اسلامی تا کنون اعدام 218 انسان در پرونده رئیس جمهور "اعتدال" ثبت شده است. این روند نه تنها پایانی ندارد بلکه همچنان با سبعیت در حال افزایش است. این آمار را اگر با آمار اعدامهای سه ماهه هر یک از دولتهای پیشین مقایسه کنید رکورد بالاترین اعدامها را در دولت به اصطلاح اعتدال می توان بخوبی مشاهده کرد. روحانی درست می گوید که اختیار تام دارد. در جمهوری اسلامی اختیار تام در کشتار و اعدام جوانان زیر 18 سال، اعدام زنان، زندانیان سیاسی عقیدتی و هر انسانی که به هر دلیلی در چنگال جنایتکاران اسلامی گرفتار شده باشد نیازی به گرفتن دستور از خامنه ای و نهادهای قضایی رژیم اسلامی ندارد. روحانی دارد به عهد خود وفا می کند و با خالی کردن زندانها از زندانیان، گورهای دسته جمعی را جایگزین آنها می کند.
در ادامه کمپین دفاع از محکومین به اعدام، مینا احدی وکمیته بین المللی علیه اعدام تلاش بی وقفه و شبانه روزی را در همراهی با اعتراض خانواده ها و محکومین به اعدام با تمام توان در دستور خود گذاشت. تماس و ارتباط لحظه به لحظه با زندانیان محکوم به اعدام، فشار کمیته بین المللی علیه اعدام با همکاری خانواده های آنان تا آنجا موثر واقع شد که فعلا برای مدت یکماه اجرای این احکام وحشیانه را بتعویق انداخته است. این جنس از فعالیت در تاریخ تلاشهای این کمیته بعنوان نقطه ای درخشان در مبارزه علیه اعدام ثبت خواهد شد. محکومین به اعدام در زندانهای مخوف اسلامی با امیدواری از نهادی کمک می طلبند که بارها محکومین به اعدام را در چند قدمی مرگ نجات داده است.   
در تیتر یکی از اطلاعیه های کمیته بین المللی علیه اعدام در مورد اعدام 218 انسان بعد از گذشت سه ماه از صدارت روحانی این جمله بچشم می خورد:
"اينها ارقام و اعداد نيستند٬ زندگيهايي است که با سبعيت کامل٬ پايان يافت!
عمیق شدن در این عبارت و ترجمه مادی و عینی آن می تواند تصاویری از جنس هولوکاست را برای خواننده تداعی کند. ترجمه و معنای این جمله یعنی خاتمه دادن به آرمانها، آرزوها، خاطرات، امیدها، احساس و عواطف و عشق ورزیدنها، یعنی پایان دادن به رابطه عمیق عشقی و عاطفی مابین پدران و مادران با فرزندانشان، یعنی سلب کردن حق حیات انسانی، یعنی اعمال هولناکترین کشتار عامدانه از سوی دولت علیه انسانهایی که با دنیایی از امید خواهان ادامه زیستن بودند، یعنی داغدار کردن بیش از هزاران انسان دیگر همچون خانواده ها، فرزندان، همسران، پدران و مادران و دیگر بستگانشان، یعنی ایجاد زخمی عمیق بر تن بازماندگان و کل جامعه.
علاوه بر اینها و از سوی دیگر دولت و حکومت اعدام برای تداوم عمر خود بیش از سه دهه است که دارد فرهنگ قتل و کشتار را در جامعه رواج می دهد. گسترش و اشاعه آدم کشی، ایجاد فضای رعب و وحشت، آسان کردن ریختن خون انسانهای دیگر، آزار روحی و روانی، بر جای گذاشتن آثار و عواقب مخرب و ویرانگر بر تن جامعه و نسلهای آینده.
قبل از ظهور جانوران اسلامی حاکم بر ایران اگر در هر نقطه ای از دنیا خبری مبنی بر بدار کشیده شدن انسانی به گوش افکار عمومی می رسید، مو بر تن همگان راست می شد. اکنون و بعد از جنایات بیش از سه دهه از آدم کشی حکومت اسلامی و رواج فرهنگ و قوانین ضد بشری آن، این توحش بدانجا رسیده  که حتی به بازی کودکان راه پیدا کرده و تا کنون بر اثر آن ناخواسته جان کودکان معصومی را گرفته است.  
معیارنهادهای به اصطلاح حقوق بشری اعتراضشان به این قانون جنگلی فقط بر اساس ایجاد تعادل در قوانین و قواعد بازیهای سیاسی مابین حکومت بغایت وحشی و درنده اسلامی با دیگر دولتها است. به هر اندازه کش و قوس کشتار با نرمش قهرمانانه همراه باشد، نهادهای به اصطلاح مدافع حقوق بشری کر و لال تر از این خواهند شد که تا کنون بوده اند. شیرین عبادی به اعتبار مدالی که بر سینه آویزان کرده است هر از گاهی نه بخاطر همه زندانیان سیاسی در سیاهچالهای رژیم اسلامی  بلکه تنها بخاطر طرفداران دوران طلایی خمینی که در خانه های لوکس خود در حصر بسر می برند لب به سخن می گشاید. خفقان گرفتن ایشان در مقابل موج اعدامها، در مقابل کارگران زندانی، در مقابل فعالین سیاسی دربند و در مقابل محکومین به اعدام برای جنبش علیه اعدام کاملا قابل درک است. کسیکه مدال سیاسی گفتگوی تمدنها را برای تداوم عمر حکومت بر سینه زده باشد، کسیکه با سرماخوردگی موسوی بلافاصله رسانه هایی همچون بی بی سی خواب راحتش را بر هم می زنند باید خفقان هم بگیرد. جنبش علیه اعدام نیازمند قوی شدن است که بتواند همپای نیرویی قاطع، پیگیر و مدافع حقوق انسانی همچون کمیته بین المللی علیه اعدام این بربریت اسلامی را کاملا افسار بزند.
تلاش برای دفاع از جان محکومین به اعدام، تلاشی برای بازگرداند آرزوها، عواطف، علائق و محبتها، تلاشی برای زندگی و زنده ماندن است. این جنس از فعالیت در دفاع از حق حیات انسانها شاخصی بسیار مهم در ارزیابی از هر نهاد، سازمان، حزب و شخصیتی است که ادعای دفاع از برابری، آزادی، حرمت و کرامت انسانی دارد.
1 اکتبر 2013