۱۳۹۲ تیر ۳۰, یکشنبه

ساحل دریای شمال و "شکستن طلسم نرم"





فرمانده سپاه ناحیه نکا می گوید: "سپاه پاسداران قصد دارد با برگزاری محفل «انس با قرآن»، «دعای توسل»، «زیارت عاشورا» و «نماز» در سواحل این شهر شمالی ایران برنامه "طلسم جنگ نرم را در هم بشکند".این فرمانده اضافه می کند که: "جنگ‌های شادی، مهد ساحلی، غرفه‌های حجاب و عفاف، غرفه کتاب، مشاوره‌های مذهبی، فروشگاه صنایع دستی ،جشنواره بادبادک ها ،جشنواره غذاهای سنتی، مسابقات فرهنگی و ورزشی، برگزاری جلسات گفتمان دانشجویی، رادیو ساحل و … از برنامه‌هایی است که در طرح ساحل سالم در حال برگزاری است".
اگر قرار است مردم روزهایی از زندگی خود را در این هوای گرم و در تعطیلات تابستانی به گزراندن درسواحل شمال اختصاص دهند به این خاطر است که ضمن بهره بردن از آب دریا و استفاده از هوای صاف و لذت بردن از طبیعت، چند روزی از این نوع طرحهای عذاب آور جناب فرمانده سپاه دور باشند.
بیش از سه دهه است که علاوه بر شهرها، تمام سوراخ سومبه های هر کوره دهی را با این خزعبلات و این برنامه ها پر کرده اند. مردم اما دست رد بر سینه همه این نمایشات مذهبی زده اند. فرمانده هان و مسئولین نهادهای ضد شادی، ضد آسایش و ضد نفس کشیدن، برای ممانعت مردم از لمس بدن خود در این هوای سوزان و طاقت فرسا با آب دریا، این را دریافته اند که مردم گوششان به این برنامه های حکومتی بدهکار نیست. در حالیکه اکثریت عظیم مردم در فقر و تنگدستی شب را به صبح و صبح را به شب می رسانند، بودجه های باد آورده را برای ممانعت از استفاده چند روز مردم از یک هوای خنک و آب دریا، صرف راه اندازی همان بساطی می کنند که در داخل شهرها، مدارس، دانشگاهها، محلهای کار و ادارات صرف کرده و با آن هر روز و هر شب مردم را می آزارند.
مقامات، فرماندهان و مسئولین حکومتی در سالهای گذشته با اخطار، سرکوب، بازداشت و اذیت و آزار از حضور مردم در سواحل شمال جلوگیری می کردند اما می دانند که این سرکوبها کارایی خود را از دست داده است و به طرح جنگ شادی، مهد ساحلی، جشنواره غذاهای سنتی، مسابقات فرهنگی و ورزش و الاخر آنهم با روضه خوانی، فضای گریه و عزا و برنامه های رادیویی مملو از فرامین مذهبی در ساحل دریا رو آورده اند. اما هر بار هم با شکست روبرو شده اند. اکنون این بساط زنگ زده را در مکانی که مردم می خواهند  ساعات و روزهایی را بدور از کنترل و اخطار همچون انسان سپری کنند برپا کرده اند.
حضور گسترده مردم، زن و مرد، دختر و پسر، پیر و جوان در سواحل شمال یا سواحل جنوب کشور برای بهره بردن از طبیعت، برای لذت بردن از دریا و برای دور ماندن چند روز از تمام دردها و رنجشهایشان که در طول سال گریبان آنان را می گیرد، ابتدایی ترین نیاز هر انسانی در ایران و یا در هر نقطه ای از این کره خاکی است. ادعای پوچ و مسخره مبارزه با "شکستن طلسم نرم"، همچون دیگر ادعاهای واهی شان حتی در میان کودکان در همان سواحل شمال به جوک تبدیل شده است.
حضور مردم در هر جا و مکانی و برای ابراز شادی، نشاط، تفریح و خوش بودن در کنارهم، آن پاشنه آشیلی است که مقامات ریز و درشت حکومت را بوحشت انداخته است و اکنون تحت عنوان "مبارزه با شکستن طلسم نرم" به مقابله با آسایش مردم به کشف آن دست یافته اند. این ادعاهای نخ نما اکنون دیگرسالهاست که ریش و پشمش ریخته شده است. این طرحها مبارزه ای علیه آسایش مردم است. واقعیت امر این است که حضور گسترده و آزادانه مردم در سواحل دریای شمال یعنی ترک خوردن و ریزش پایه های نظام اسلامی.
21 ژوئیه 2013
30 تیر 92



۱۳۹۲ تیر ۲۹, شنبه

کارگران فولاد زاگرس را تنها نگزاریم. موفقیت آنان موفقیتی برای جنبش کارگری است

کارگران فولاد زاگروس به بهانه نبود نقدینگی ماهها است دستمزدهایشان پرداخت نشده است، کارگران فولاد زاگرس به بهانه نبود مواد اولیه از کار اخراج شده اند. این تنها سرنوشت و حال و روز کارگران فولاد زاگرس نیست بلکه سالهاست که دهها هزار کارگر در مراکز مختلف تولیدی با چنین وضعی روبرو هستند. در حالیکه این کارگران و بخش عظیم مردم برای تامین نان شب محتاج هستند، در حالیکه کارگران از کار اخراج و دستمزدهایشان ماهها پرداخت نمی شود، حاکمان اسلامی و کارفرمایان سود و چپاول می کوشند تا رکورد بیشترین دزدیهای میلیاردی را نصیب خود کنند.
تلاش بی وقفه کارگران فولاد زاگرس برای دفاع از حقوق پایمال شده شان و برای دفاع از دست رنجشان که توسط باندهای سود و غارت بجیب زده شده است، تلاشی بی نظیر و شایان حمایت و پشتیبانی از سوی فعالین و تشکلهای کارگری، مردم و هر انسان شرافتمندی است.
کارگران فولاد زاگرس بدرست به مجمع عمومی خود اتکا کرده اند و برای کسب پیروزی باید همچنان به برگزاری مجمع عمومی خود اتکا کنند. سه روز را در مقابل منزل سرکرده باندهای فاسد اسلامی و مجلس او دست به تجمع اعتراضی زدند. قرار است این تجمعات اعتراضی روز دوشنبه از سر گرفته شود. التیماتوم کارگران برای دست زدن به راهپیمایی به همراه خانواده هایشان در شهر سنندج بخش دیگری از تلاش قاطع و مصمم کارگران فولاد زاگرس برای دست یابی به مطالباتشان است. کارگران می گویند "ما سلامتی مان را حین سالها کار از دست داده ایم و حال که کارمان را از دست میدهیم مرگ برایمان مهم نیست".
فعالین و تشکلهای کارگری که طی هر دوره ای نقش و رسالت خود را برای تقویت جنبش کارگری و دست یابی به حقوق خود و همکارانشان در اول مه ها، در امضای طومار 30 هزار امضا برای افزایش دستمزدها، در دادن بیانیه و قطعنامه های مشترک و برپایی تجمعات اعتراضی دیگر را در تاریخ مبارزاتی خود بثبت رسانیده اند، باید وسیعا در حمایت از کارگران فولاد زاگرس به میدان بیایند و از حقوق همکاران خود که خواست و مطالبه ای مشترک و میلیونی است دخالت فعالی را از خود نشان دهند.
حمایت وسیع و همه جانبه از خواست و مطالبه کارگران فولاد زاگرس نه تنها می تواند دستمزدهای معوقه و بازگشت به کار آنان را متحقق کند بلکه گامهای بزرگی جنبش اعتراضی و همبستگی کارگران را بجلو خواهد برد. کار و زندگی کارگران روز بروز زیر منگنه سود و سرمایه مفتخوران اسلامی خورد می شود. هر تجمع اعتراضی برای بیرون کشیدن ابتدایی ترین و ماکسیمالیست ترین حقوق خود از حلقوم غیر مسئول ترین افراد و عناصر این رژیم را می توان و باید به حرکتها و اعتراضات وسیع و قدرتمند کارگری تبدیل کرد. تجمعات اعتراضی کارگران فولاد زاگرس یکی از این فرصتها برای تعرض به چپاولگران دسترنج و حق کار و زندگی کارگران است.
جنبش کارگری، فعالین و تشکلهایش در شهرهای کردستان و در سطح سراسری این قابلیت و توان را دارد که از حقوق پایمال شده همکاران خود بخوبی دفاع کند و کاری کند که آنان به خواستهایشان برسند. موفقیت تجمع اعتراضی و مبارزه کارگران فولاد زاگرس، روحیه اعتراضی بخشهای مختلف کارگری را برای دست یابی به خواستهایشان افزایش خواهد داد. همراهی و همگامی با التیماتوم کارگران فولاد زاگرس چه برای راهپیمایی و تجمع در سنندج و چه از سر گیری تجمعات اعتراضی در مقابل مجلس میلیاردرها، وظیفه فعالین و تشکلهای کارگری و مردم شرافتمند است. با همراهی و حمایت گسترده از اعتراض کارگران فولاد زاگرس، مفتخوران اسلامی را وادار به پاسخگویی به مطالبات کارگران فولاد زاگرس کنیم. کارگران فولاد زاگرس را تنها نگزاریم. موفقیت آنان موفقیتی برای جنبش کارگری است  
20 ژوئیه 2013

۱۳۹۲ تیر ۲۵, سه‌شنبه

کارگران ذوب آهن زاگرس ( کردستان)، بیکارسازیها و دستمزدهای معوقه



خطری که مدام زندگی کارگران را تهدید می کند اخراج سازیهای مکرر در مراکز کارگری است. کارگران بجز فروش نیروی کار خود به زالوهای مغتخور و سود جو هیچ  منبع درآمد دیگری برای ادامه زندگی خود و خانواده هایشان ندارند. چنین وضعی تحت حاکمیت،  آیت اله های مفتخور و کارفرمایان، جهنمی بتمام معنا را در مقابل کارگران بوجود آورده است.
علاوه بر پایمال کردن ابتدایی ترین حقوق پایه ای که در هر کشوری جزو حقوق اولیه شهروندان است، در رژیم اسلامی، برای کارگران از هیچکدام از این حقوق اولیه خبری نیست. پرداخت نکردن دستمزدهای معوقه و چندین برابر زیر خط فقر نیز شمشیری بر بالای سر کارگر برای تهدید به اخراج است. می گویند اگر حقوقت را طلب کنی اخراج خواهی شد. دارو دسته های سودجو و مسئولین نهادهای وزارت کار از یک سو به کارگران می گویند مواد اولیه موجود نیست و کارخانه باید تعطیل شود و وقتیکه کارگران دستمزدهایشان را طلب می کنند در پاسخ به آنان می گویند نقدینگی نیست.
اما از طرف دیگر همین انگلهای اسلامی دزد و چپاولگر وقیحانه و بی شرمانه  ادعا می کنند  که هیچ گونه معضل و مشکل کارگری در جامعه وجود ندارد و از طرفی دزدیهای میلیاردی توسط مقامات و مسئولین این شبکه مافیایی به امری عادی و روزمره تبدیل شده است.  250 نفر از کارگران ذوب آهن کردستان در چنین وضعیت دردناکی قرار دارند.
روز دوشنبه 25 تیرماه کارگران ذوب آهن کردستان ( فولاد زاگرس ) بعلت بی توجی مسئولین و نهادهای رژیم به خواستهایشان در مقابل بیت خامنه ای دست به تجمع اعتراضی زدند. بدنبال این تجمع اعتراضی 5 نفر از نماینده های کارگران به داخل محل دفتر بیت رهبری دعوت شدند و در آنجا مسئولین این دفتر با عکاسی از چهرهای این نماینده ها به آنان اعلام کردند:  ”بساط تان را از اینجا جمع کنید و بروید، ما اینجا کاری برای شما نمیتوانیم انجام بدهیم، بروید جلو مجلس شورای اسلامی .”
با پافشاری کارگران،  مسئولین دفتر آقا با وعده رسیدگی به خواست کارگران بناچار نامه ای به مسئولین وزارت کار نوشتند. کارگران می دانستند که از این وعده ها زیاد شنیده اند و دیگر خسته شده اند و چون رسیدگی به خواستهایشان همچنان پشت گوش انداخته میشود، شب را در تهران سپری کردند و اول صبح روز سه شنبه 26 تیرماه در مقابل مجلس به تجمع اعتراضی خود ادامه دادند و نماینده کارگران با نمایندگانی از مجلس رژیم به مذاکره پرداخت.
هنوز نتایج این مذاکرات معلوم نیست اما آنچه که معلوم است این است که مقامات رژیم و کارفرمایانی که از قبل سود و سرمایه حاصل از دسترنج کارگران میلیاردر شده اند، تلاش خواهند کرد با دادن وعده های دروغین همچنان کارگران را سر بدوانند.
کارگران معترض فولاد کردستان نه تنها از کار در این مجتمع اخراج شده اند بلکه دستمزدهایشان ماههاست که پرداخت نشده است. خواست بازگشت به کار و گرفتن دستمزدهای معوقه خواست و مطالبه فعلی کارگران ذوب آهن کردستان است. کارگران اعلام کرده اند که تا تحقق خواستهایشان تهران را ترک نخواهند کرد و به تجمعات اعتراضی خود در مقابل نهادهای دولتی ادامه خواهند داد.
مقامات و مسئولین رژیم اسلامی با بوجود آوردن شرایط فلاکتباری که برای کارگران و کل جامعه مهیا کرده اند، کارگری را که سالها با رنج و زحمت کار کرده و دست رنجش بجیب مفتخوران اسلامی رفته است، نه تنها از کار بیکار می کنند بلکه چندرغاز دستمزد زیر چندین برابر خط فقر او را نیز به گرو گرفته و نمی پردازند.. کارگران ذوب آهن کردستان در این شرایط و موقعیت تنگنای اقتصادی باید در نهایت دست تنگی کلی هزینه سفر و مخارج دیگر به تهران را متحمل شوند تا بلکه بتوانند حق خود را از حلقوم این مفتخورها بیرون بکشند.
اقدام اعتراضی کارگران ذوب آهن کردستان برای احقاق حقوقشان شایان بیشترین حمایتها از سوی تمامی کارگرانی است که با همین درد مشترک روبرو هستند. این اعتراض و اعتراضات مشابه دیگر در میان کارگران باید بتواند خود را هر چه بیشتر سازمانیافته و متحدانه به میدان بیاورد. تجمع اعتراضی کارگران فولاد زاگرس تا همینجا توانسته است نماینده گانی از استثمارگران اسلامی را وادار به مذاکره کند، توانسته است مسئولین دفتر سرکرده چپاول گران اسلامی را وادار به نوشتن نامه کند اما می توان این تجمع اعتراضی و دیگر تجمعات و اعتراضات کارگری که دردهای مشابهی با هم دارند را یک کاسه تر و متحدانه تر کرد و برای مصاف با مسئولین، نهادها و نمایندگان مجلس اسلامی و برای تحقق خواست و مطالبات برحق خود به میدان آورد. دهها هزارکارگر اخراج و یا در شرف اخراج شدن هستند، دهها هزار کارگر از ابتدایی ترین حقوق و مزایای انسانی خود محروم هستند، میلیونها نفر از مزدبگیران با دستمزدهای زیر چند برابر خط فقر و پرداخت نشده روبرو هستند.
این یعنی عمق یک فاجعه، یعنی فلاکت بی حد و حصری که آیت اله های دزد و میلیاردر به کارگران و به کل جامعه تحمیل کرده اند. با  مسئولین، مقامات  و دم و دستگاه نظام اسلامی باید با زبان، تجمعات، اعتراضات و اعتصابات گسترده حرف زد. تجمعات اعتراضی و اعتصابات گسترده و سراسری کارگران  می تواند نقطه پایانی بر این تباهی و بی حقوقی بگذارد.

16 ژوئیه 2013 

۱۳۹۲ تیر ۱۴, جمعه

مردم مصر از انقلاب خود اعاده حیثیت کردند



حامیان خارجی و داخلی مرسی بویزه رسانه های حلقه بگوش و نان به نرخ روز خور از یک کودتای نظامی در برکناری مرسی صحبت می کنند. گفته می شود مرسی از طریق یک انتخابات بقدرت رسیده است و دستگیری او نقص موازین "دمکراسی" است و نتیجه می گیرند که کودتا شده است. علت گیج سری آنها نیست که گویا نمی دانند کودتا یعنی چه و چگونه صورت می گیرد بلکه علت آن نهایت شیادی در مهندسی افکار عمومی است که به یمن شبکه ها و میدیای اجتماعی این خوش رقصی ها دیگر دورانش به سر رسیده است.
تعریف کلاسیک کودتا یعنی نظامی شدن تمام مراکز کار و زندگی مردم، اشغال نهادها و مراکز دولتی، حضور گسترده تانکها در خیابانها، منع عبور و مرو شبانه، خانه گردی، دستگیری و بازداشت انقلابیون، پر کردن زندانها، برقراری جوخه های مرگ در میان انقلابیون و الاآخر. که متعلق به دوره ای از تاریخ در اوایل و اواسط قرن بیست بود. امروز دیگر دوره این لگد پرانی ها به یمن میدیای اجتماعی به آخر خط خود رسیده است.
اما روز سوم ژوئیه از این اتفاقات خبری نبود. برخلاف این گفته ها که نوعی عزاداری برای آبروباختگی اسلام رام شده و مطلوب دول غربی و بی اعتبار شدن دمکراسی بورژوایی است، در حقیقت باید گفت ارتش سریعا جنبید و پیش دستی کرد که مرسی، مشاورینش و رادیو تلویزیون مصر را از دسترس مردم خشمگین از وضع موجود محافظت کند.
ارتشی که سالها در رکاب مبارک سرکوب میکرد و ارتشی که بمدت یکسال گوش بفرمان مرسی و حکومتش بود خود نیز آماج تعرض انقلاب بوده است. بدون به میدان آمدن قاطع میلیونها نفر در میادین و خیابانها، ارتش همچنان این ظرفیت را داشت که با فرمان همین مرسی دست به کشتار مخالفین در میدان التحریر و در دیگر میادین شهرهای مصر بزند. ارتش برای عقب نماندن از قافله و برای اینکه بتواند سوار موج انقلاب مردم شود به چنین اقدامی دست زد. اما مردمی که ظرف دو سال دو حکومت را انداختند به این راحتی به خانه نخواهند رفت.
رسانه های نان به نرخ روز خور بی بی سی و آمریکا و طیفهای نگران از حکومت های مادام العمر حق دارند برای دفاع از مرسی و جریان اسلامی "میانه " و دمکراسی پارلمانی اش آنرا کودتا بنامند. ارتش می داند که حرکت میلیونی و انقلابی مردم با کنترل رسانه ای چون تلویزیون و رادیو می توانست روند اوضاع را به سمت خود تغییر دهد و تمام نهادهای سرکوب و قانون اساسی را ملغی و با فرمان انقلاب مردم حاکمیت توده ای خود را برقرار کند. ارتش می دانست که موج میلیونی مردم انقلابی دارد در مسیری گام برمی دارد که مرسی و مشاورانش را به پای میز محاکمه بکشاند اما بداد یاران دیروز خود رسید.
می گویند "دمکراسی " زیر پا گذاشته شده چون مرسی منتخب اکثریت و حکومتش مشروع بوده. این تعریف دول سرمایه داری و دمکراسی طلبانی است که هر 4 سال یکبار بر سر مردم شیره می مالند. نگرانی آنها برای این است که میلیونها مردم با زدن دست رد به سینه حکومت اسلامی آنرا از صحنه کنار زده و دمکراسی پارلمانی را بعنوان ساختاری عوامفریبانه و با وعده های سر خرمن پته اش را روی آب انداخته اند. حتی اگر مرسی با 99 درصد رای مردم هم رئیس جمهور میشد باز هم و بعد از شش ماه در صورت عدم لیاقت و عدم پاسخگویی به مطالبات و خواستهای جامعه با قدرت تصمیم و اراده همان مردم، خود و دولتش می بایست برکنار میشد. این یعنی اعمال اراده حاکمیت توده ای که هر مقام ومسئولی ولو با 99 درصد آرا هم انتخاب شده باشد در صورت عدم لیاقت در تامین و پاسخگویی به خواستهای انتخاب کنندگان، همان مردم می توانند آن مقام را عزل کنند. مرسی در حالی به رئیس جمهوری رسید که بیش از یک سوم از واجدین شرایط در انتخابات شرکت نکرده بودند و تنها 13 میلیون رای داشت.
مردم مصر برای تامین نان، آزادی و کرامت انسانی دست به انقلاب زدند و مبارک را انداختند. جریان اخوان المسلمین و مرسی که تا روزهای آخر برکناری مبارک در حاشیه وقایع انقلاب مصر بودند کوشیدند انقلاب مردم مصر را مصادره کنند. در این تلاش قدرتهای غربی و حامیان "اسلام خوش خیم و میانه" برای ممانعت از رادیکالیسم انقلاب مصر مبنی بر تحقق نان، آزادی و کرامت انسانی، به لنگرگاه جریان اسلامی اخوان و مرسی تبدیل شدند. دولتهای غربی و مدافعین دمکراسی های پارلمانی سالهاست در تلاشند که حکومتهای نوع مرسی و اردغان را بعنوان الگوهای اسلام رام شده به افکار عمومی قالب کنند اما اقدام روز چهارشنبه مردم انقلابی مصر همه این ترفندها را نقش بر آب کرد. مرحله دوم انقلاب مصر ضربه ای کوبنده بر حکومت اسلامی مصر بود. این اتفاق بر انقلابات کشورهای منطقه و درگیر برای سرنگونی دیکتاتورها و جریانات اسلامی تاثیر مستقیم خواهد داشت و تنها مختص به مصر نخواهد بود.
در طول یک سال گذشته مردمی که مبارک را انداخته بودند همچنان شعار انقلابشان را مبنی بر تحقق "نان، آزادی و عدالت اجتماعی" را تکرار کردند. اما مرسی بجای پاسخ به خواستهای انقلاب مردم مصر در تلاش برای اسلامی کردن جامعه و جاری نمودن قوانین شرعی قدرت را در دست خود قبضه کرده بود.
در سالگرد بقدرت رسیدن مرسی مردم با حضور میلیونی خود بطور قاطع خواهان رفتن او شدند و این خواسته را متحقق کردند.
از آنجا که انقلاب مردم مصر قبل و بعد از سرنگونی مبارک از وجود یک حزب رادیکال و رهبری سیاسی جدی چپ و روشن بین که بتواند این انقلاب را هدایت کند محروم بوده است، لذا جریان اسلامی اخوان و مهره ای چون مرسی را با حمایت ارتش و دولتهای غربی سوار انقلاب مردم مصر کردند. مردم انقلابی مصر باید در تلاش برای سازماندهی خود باشند. نباید کوچکترین توهمی به ارتش داشت. جای یک حزب سیاسی و جای رهبران و شخصیتهایی که نماینده و سخنگوی خواست ، نان، آزادی و عدالت اجتماعی باشند در تحولات مصر خالی است. انقلاب مردم مصر نیاز به پر کردن این خلاء دارد.
علیرغم این کمبود مردم انقلابی و هوشیار مصر بر تداوم انقلاب خود پای فشردند و با برکناری مرسی از انقلاب خود اعاده حیثیت کردند و این تازه شروع کار انقلاب مردم مصر و نشان دادن راه برای انقلاب در کشورهای منطقه است.
5 ژوئیه 2013