۱۳۹۲ اسفند ۶, سه‌شنبه

سخنی با فعالین بمناسب 8 مارس روز جهانی زن "گفتگوی ایسکرا با عبدل گلپریان"






ایسکرا: در مورد نقش فعالین دفاع از حقوق زن در رابطه با چگونگی برگزاری مراسمهای 8 مارس روز جهانی زن. خواستم بجای پرداختن به خود 8 مارس مقداری مشخص تر در مورد نحوه برگزاری این مراسمها صحبت کنیم. ابتدا بد نیست بعنوان مقدمه به این اشاره کنید که فضای این دوره و استقبال از 8 مارس را در مقایسه با سالهای قبل چگونه ارزیابی می کنید؟

عبدل گلپریان: امسال شرایط بیش از هر دوران دیگری برای جنب و جوش و بتحرک درآوردن توده وسیعی از مردم و شرکت آنان در روز جهانی زن مهیا است. اعتراض به قوانین و سیاستهای زن ستیز اسلامی و اعتراض به آپارتاید جنسی بیش از همیشه در اعماق جامعه در حال جوشش است. جنبش برابری طلبانه زنان در دل فضای سرکوب و اختناق راههای ابراز وجود خود را پیدا کرده است. از کردستان تا تهران و از دانشگاهها تا کارخانجات و خیابانها، میدان رودررویی زنان و مردان برابری طلب با حکومت و آپارتاید جنسی و کلیه قوانین ارتجاعی و ضد زن اسلامی است. مراسمهای روز جهانی زن تنها گوشه کوچکی از یک جنبش عظیم اجتماعی در ایران است. جنبشی که همراه با جنبش کارگری و سایر جنبشهای اعتراضی و حق طلبانه بساط حکومت آپارتاید جنسی را در هم خواهد ریخت. اما علاوه بر شرایط و موقعیت اعتراضی در جامعه علیه محرومیتهایی که قوانین حکومت اسلامی به زنان و کل مردم حاکم کرده است، جنبش برابری طلبانه زنان و مردان هیچگاه در مقابل زن ستیزی حکومت اسلامی کوتاه نیامده اند. از این رو و با توجه به فاکتورهای زیاد دیگری فضای اعتراضی در جامعه بسیار بالاتر از هر دوران دیگری است. این فضای اعتراضی و جنب و جوش مبارزاتی مردم بستر بسیار مناسب برای شرکت و برگزاری مراسم 8 مارس در اشکال اجتماعی و گسترده تری نسبت به سالهای قبل است که می توان تعرضی تر به قوانین و سنتهای زن ستیز اسلامی تعرض کرد. 

ایسکرا: فکر می کنید رفتن به استقبال 8 مارس و برگزاری مراسم ها در این روز در چه شکل و قامتی می تواند و ممکن است آنرا برگزار کرد؟

عبدل گلپریان: بگذارید اول این را بگویم که هشت مارس ویژه هیچ فرد، سازمان، حزب و گروه معینی نیست بلکه روزی جهانی است و اهمیت آن در برگزاری گسترده و اجتماعی آن است. اگر از این زاویه به روز جهانی زن نگاه کنیم تلاش و اقداماتی شکل میگیرد که می تواند هشت مارس شایسته ای را بنمایش بگذارد. هشت مارس یک روز جهانی، سیاسی و اجتماعی است. متاسفانه هنوز افراد، جریانات و یا نیروهای سیاسی مختلفی هستند که این روز یا روزهای مشابه را تنها در دایره محدود فکری و نظری خود و محدود به قشر معینی نگاه می کنند. با توجه به اینکه در سالهای اخیر بدرجات زیادی این طرز نگرش حاشیه ای شده است اما همچنان بعنوان یک درک معین وجود دارد و قادر نشده است که روز جهانی زن را بعنوان یک مسئله عمومی و کسترده اجتماعی ببیند. این درک و این نگرش در موارد معدودی بعنوان ترمز کننده سیمای جهانی و اجتماعی این روز عمل می کند. در همین رابطه بنظر من  نکته حائز اهمیت این است که می شود و می توان 8 مارس را در قامتی اجتماعی و علنی و با حضور فعالین و چهره های علنی و سرشناس در این جنبش برگزار کرد. چهره های رادیکال و چپ که در این عرصه شناخته شده هستند با اسم و رسم خود بعنوان نمایندگان و سخنگویان دفاع از حقوق برابر زنان و مردان ظاهر شوند. در چنین فضا و موقعیتی است که می توان به استقبال هشت مارس روز جانی رفت.

ایسکرا: در سالهای قبل بعضا مراسمهایی در خارج از شهر و یا در کوه و دشت برگزار می شد. نظر شما در این رابطه چیست؟

عبدل گلپریان: ابتدا این را بگویم که در شهرهای کردستان پیش برد مراسمهای روز جهانی زن در سالنهای بزرگ، در اماکن عمومی و در انظار مردم در خیابان به سنت جا افتاده ای تبدیل شده است اما هنوز کافی نیست و می توان برنامه های این روز را در ابعاد اجتماعی تری برگزار کرد. تلاش برای برگزاری روز جهانی زن بجز مراسمهای احتمالی دولتی، هیچ مرز و محدودیتی برای شرکت و همکاری مشترک همگان در آن وجود ندارد. در سالهای گذشته هم تا آنجا که فضای اعتراضی امکان داده است این مراسمها بطور علنی برگزار شده است.
بنظر من اکنون دیگر دوره برگزاری روز جهانی زن و یا هر مراسم و مناسبت جهانی دیگر در کوه و کمر بسر آمده است. جمع شدن تعدادی فعال و یا سمپات گرایشات سیاسی در خارج از شهرها هیچ گونه پاسخی به برداشتن گامی نسبت به این روز بشمار نمی رود بلکه اقناع کردن همان جمع در محافل کوچک و بی تاثیر بدور هم خواهد بود. اوضاع و شرایط امروز با حتی یکسال قبل قابل مقایسه نیست. فضای اعتراضی در جامعه بالا است. و می توان متناسب با این فضا عمل کرد.
جمع شدن محافل در کوه و دشت و بالا بردن چند شعار هیچ خاصیتی برای دفاع از حقوق زن ندارد. اینکه عده ای با سر و چشم بسته و پشت به دوربین چند عکس می گیرند فقط برای راضی کردن جمع و محفل خوشان است و هیچ گلی به سر دفاع از حقوق زن نمی زند. این نوع برنامه های محفلی شبیه اجرای مراسم فرقه ها می ماند و بسیار از اوضاع زمانه عقب است. برای پیشرویهای بیشتر لازم است فراتر از آنچه که امروز به دستاوردی برای این جنبش تبدیل شده است عمل کرد. امنیت و ادامه کاری برگزاری مراسمهای علنی و گسترده بسیار بالا است و این را فعالین علنی کار تجربه کرده اند.

ایسکرا: یعنی منظور شما این است که برگزاری مراسم 8 مارس در خارج از شهرها مطلقا بی خود و بی خاصیت است؟

عبدل گلپریان: اگر در روستاها این مراسم گرفته شود قابل درک است اما در هر روستایی هم مردم می توانند نه در کوه و کمر بلکه  در میدان روستا دور هم جمع شوند نه در قله کوهها . رفتن به کوه و کمر برای هیچ ناظری قابل درک نیست که چرا باید آنجاها رفت؟ آیا برای درختان می خواهند تبلیغ کنند و جایگاه 8 مارس را بیان کنند؟ این سبک دورانش تمام شده است/ حتی در ده سال قبل این مراسمها با تمام محدودیتهایش در سالنها برگزار می شد و اقلا صدها نفر شرکت میکردند. درمقایسه با ده سال قبل رفتن به کوه یک عقب گرد است و هیچ خاصیتی ندارد.

ایسکرا: چه خواست و مطالباتی می تواند در بیانیه های امسال برجسته و پر رنگ باشد؟

عبدل گلپریان: هر سال خواست و مطالبات برابری طلبانه و نقد عمیق و ریشه ای ستم بر زن در قطعنامه ها گنجانده می شود. طرح رادیکال ترین مطالبات در این فطعنامه ها که بتواند این خواستها را از مطالبات سالهای قبل مجزا کند اهمیت زیادی دارد.
از نظر ما و از نظر همه فعالینی که مثل ما به این روز نگاه می کنند،  روز جهانی زن روزی برای ارج نهادن به جایگاه حقوق برابر زن و مرد و تلاش برای بجلو سوق دادن اهمیت اجتماعی و توده ای این روز است و لازم است با چنین درکی به آن نگاه کنند که اهمیت خاص خود را دارد.
آنچه که می تواند گامهای بلندی این روز را بجلو ببرد، می توان آنرا در نکات زیر توضیح داد:
مثلا از خواست حقوق انسانی برابر در عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گرفته تا لغو قوانین زن ستیز، از ایجاد تشکلهای مستقل از دولت و برگزاری تجمع و اعتراض گرفته تا ممنوعیت هر گونه تعرض و آزار جنسیتی، از نقد و محو هر گونه اعمال خشونت آمیز فرهنگ و سنت اسلامی و مردسالارانه گرفته تا طرح خواست و مطالبات اقتصادی برای تامین زندگی زنان بیکار و خانه دار، از لغو قوانین چند همسری گرفته تا لغو قانون تجاوز به کودکان تحت عنوان "دختر خوانده" و از برسمیت شناخته شدن روز جهانی زن گرفته  تا طرح ده ها خواست و مطالبه دیگر، می تواند سر لوحه بیانیه ها باشد.
بنظر من هیچ زمانی تلاش فعالین برای صدور قطعنامه و بیانیه کمبودی نداشته اند. مهم این است که این مراسمها یا برنامه گرامیداشت از روز جهانی زن با همکاری همه جمع ها، نهاد و تشکلهای فی الحال موجود زنان و حمایت و پشتیبانی دیگر تشکلها و بصورت اجتماعی و علنی برگزار شود حتی اگر بیانیه هم صادر نشود ولی همینکه جمعیت وسیعی شرکت داشته باشند اهمیت سیاسی و اجتماعی آنرا صدها برابر بالا می برد.

ایسکرا: با توجه به نکاتی که اشاره کردید چه پیشنهاد یا توصیه مشخصی برای تمام فعالین دفاع از حقوق برابر زن و مرد و با توجه به تفاوت درگرایشات فکری آنها دارید؟

عبدل گلپریان: رسالت برجسته فعالین دفاع از حقوق برابر زنان و مردان در این است که فارغ از هر گونه تعلق سیاسی و حزبی تلاش کنند نیروی هر چه بیشتری را حول این روز فرا خوانده و سازمان دهند.
خود محور بینی و یا حزب و سازمان محوری در برخورد به 8 مارس خطای فاحشی خواهد بود که نه تنها نیروی وسیع و قدرتمندی را به میدان نخواهد کشید بلکه در همان محدوده خود نیز قادر به ایفای نقش برای انجام چنین برنامه ای نخواهد شد. برگزاری مراسم 8 مارس در هر شکل و شمایلی و با شرکت دادن توده هر چه بیشتری از زنان و مردان کار و امر فعالین این عرصه و عرصه های مختلف اجتماعی است.
25 فوریه 2014

۱۳۹۲ اسفند ۱, پنجشنبه

"اقتصاد مقاومتی" رژیم اسلامی را نجات نخواهد داد





"علی خامنه‌ای، به دولت، مجلس و قوه قضائیه دستور داده است که سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی را "بی درنگ و با زمان‌بندی مشخص" اجرا کنند. این سیاست‌ها شامل کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و کاهش هزینه‌های عمومی است.خامنه ای این سیاست اقتصادی را که روز چهارشنبه ۳۰ بهمن در مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین شده است، به روسای قوای سه گانه و رئیس این مجمع ابلاغ کرد. بر اساس این سیاست ها، تولید کالاهای اساسی، به ویژه آن دسته از کالاهای اساسی که در حال حاضر از طریق واردات تأمین می شود، باید افزایش یابد و مبادی واردات این کالاها نیز باید متنوع شود."
نه علی خامنه ای و نه سیاست تدوین شده اقتصادی مجمع تشخیص نظام هیچکدام قادر نبوده و نخواهند بود که اقتصاد فروپاشیده رژیم اسلامی را حتی به موقعیت یک روز قبل از آن باز گردانند. اگر سرنوشت جامعه در دست خود مردم می بود با نصفی از درآمدهای کنونی حاصل از فروش نفت می شد رفاه عمومی و همگانی را برای بیش از 75 میلیون نفر در ایران فراهم کرد اما وجود هیولایی چون رژیم اسلامی و با وجود فروش میلیونها بشکه نفت و صدور آن به خارج برای پر کردن جیب آیت اله های میلیاردر، کمک به حماس و حزب اله، پاداش به قاتلان بیش از صد هزار انسان در سوریه و غیره، چرندیات اقتصادی خامنه ای و مجمعش همچنان کل مردم را در فقر و تباهی و فلاکت بی حد و حصر نگاه خواهد داشت. بحران و بن بست جمهوری اسلامی هیچ راه چاره ای برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و یا کاهش هزینه های عمومی نیست بلکه طرحی برای چپاول هرچه بیشتر از هستی مردم است. بیان مقوله اقتصادی به تن رژیم اسلامی از سرش زیاد است. اینها غارتگران هستی و دست رنج میلیونها مردم کارکن هستند که تا همینجا و طی بیش از سه دهه از سربرآوردن باندها و دستجات اسلامی و دزدیهای میلیاردی شان جامعه ای را به ورطه تباهی کشانیده اند. رژیم اسلامی وصله ای ناجور بر تن جامعه است و موجودیتش عامل اصلی بحرانهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. نظام اسلامی از روز نخست با این بحرانها متولد شد. سرنگونی رژیم اسلامی و برپایی حکومتی انسانی تنها راه  قابل علاج در مقابل فلاکتی است که انواع باندهای حکومتی به مردم تحمیل کرده اند.
20 فوریه 2014