۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

واکنشها به سمینار چشم انداز اتحاد نیروهای کمونیسم کارگری



سمینار رفیق حمید تقوایی در مورد نزدیکی و اتحاد نیروهای کمونیسم کارگری واکنشهایی را تا کنون در سطوح مختلف با خود به همراه داشته است. در صحبتها، دریافت ای مایلها و اظهار نظرات متفاوت از دور و نزدیک پیرامون این سمینار، خوشبختانه آنگونه که انتظار می رفت با استقبال روبرو بوده است. قابل توجه ترین و امیدوار کننده ترین این استقبالها در جامعه بازتاب یافته است. بی گمان روح و مضمون مباحث این سمینار در میان فعالین کارگری، فعالین سیاسی و مردم تشنه خلاصی از جمهوری اسلامی افق و دورنمای چنین اتحادی برای پایان دادن به فلاکت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و اینکه با حضور یک کمونیسم قدرتمند 30 سال دیگر سرشان شیره مالیده نخواهد شد به آنان امید و قدرت می بخشد. بجز این نوع از اظهار تمایل و سمپاتی به جهت گیری این سمینار، ناروشنیها، ابهامات و مخالفتهایی هر چند ضعیف نیز در خارج از کشورابراز شده است.
این نوشته به واکنشهای منفی در قبال این سمینار اشاره دارد.
مخالفتها دارای وجه اشتراکات عمومی تری هستند. دو وجه اشتراک را می توان در مخالفت با آن دید. یکم اینکه نفس برگزاری سمینار مثبت ارزیابی می شود که این خود قدمی به جلو است اما کافی نیست و دوم اینکه در ادامه این مثبت ارزیابی کردنها اظهار نظرات پیرامون مضمون و محتوای آن با اما و اگرهای جانبی و سطحی  روبرو می شود که در نهایت اصل صورت مسئله و رویکرد سمینار را حاشیه ای می کند.
مخالفین ضمن تائید اقدام به این سمینار از سوی حمید تقوایی، بلافاصله به  جنبه های سطحی موضوع نظیر مسایل مربوط به دوران انشعاب و از موضعی مخالف در ارزیابی از مواضع سیاسی و پراتیک حزب کمونیست کارگری در سالهای بعد از انشعاب  می پردازند و نتیجه می گیرند که تا حل و فصل مسایل گذشته اتحاد و نزدیکی نمیشود، زود است مگر اینکه تسویه حسابهای گذشته را روی میز گذاشت.
دوستان و رفقایی که با چنین تصویری از سمینار هنوز ناروشن هستند و یا در بدترین حالت با آن توافق ندارند، نقطه حرکتشان نه از سر جنبشهای اجتماعی و تغییر و تحولات امروز بلکه بر عکس نقطه حرکت آنان از سر مواضع فردی و فرقه گرایانه  است و با توضیحاتی نظری، ذهنی و ایدئولوژیک به مباحث مطرح در این سمینار می پردازند.
طی چند سال گذشته احزاب و نیروهای مدافع کمونیسم کارگری بر سر اتخاذ تاکتیکها، مواضع سیاسی، پراتیکی و همچنین علل اختلافات سیاسی که انشعاب را از خود بروز داد، هر کدام بطور روشن حرفهای خود را در مقالات، نوشته هایشان بیان کرده و به اندازه کافی نقدهای متقابل نیز صورت گرفته است. تمرکز بر سر این جنبه ها و جدل و مبارزه نظری پیرامون آن کاملا در مغایرت با مضمون و محتوای سمینار مورد نظر بعنوان یک رویکرد و یک ضرورت تاریخی در پاسخ به اوضاع سیاسی دنیای امروز است. چنین نگاه محدودی به افق این سمینار، بازگشتی به عقب و درغلطیدن در سنت چپ سازمانهایی است که نه از سر مصالح جنبش اجتماعی یا جنبش طبقه کارگر بلکه از سر موانع ذهنی، موضع نظری و ایدئولوژیکی به اوضاع اجتماعی و تحولات پیش رو می پردازند. پا گذاشتن در چنین عرصه و میدانی بدرد همه چیز می خورد بجز پاسخ دادن به نیاز تاریخی مقطع حاضر در تقویت و نیرومند کردن کمونیسم کارگری بعنوان آلترناتیو شرایط کنونی.
نکته دوم اینکه مخالفین این رویکرد وقتی در این سطح از مسئله یعنی از سر اینکه طی گذشت این چند سال از انشعاب مواضع سیاسی کدام یک از این نیروها درست یا نادرست بوده است طبعا  مواضع خود را بعنوان ملاک سنجش در پرداختن به مواضع سیاسی و پراتیکی حزب کمونیست کارگری و یا طرف مقابل قرار می دهند. غافل از اینکه حزب کمونیست کارگری نیز نظرات و نقدهای خود از دیگر جریانات و احزاب موسوم به کمونیسم کارگری را مکتوب کرده و در همان ایام اعلام کرده است. با چنین برخوردی از سوی مخالفین معلوم نیست که این مرجع بین المللی مارکسیستی کی وکجاست تا مو را از ماست بکشد. با فرض وجود چنین مرجعی نه تنها هیچ گونه حرکت رو به پیشی هم در بازرسی از اختلافات گذشته را با خود ندارد بلکه آب در هاون کوبیدن و رجعتی به گذشته است. در مقطع انشعابات همگان به وفور حرف خود را زدند و جامعه هم قضاوت خود را کرده است و اکنون هر یک در موقعیت  امروزمان قرار گرفته ایم. ارزیابی از درستی یا نادرستی مواصع را باید به جامعه سپرد ، نیازی به عقب گرد و صرف انرژی بی حاصل نیست. این نقدها صورت  گرفت و نتیجه آن خطها و سیاستهای متفاوت موقعیتهای اجتماعی متفاوتی است که امروز هر حزب و گروه و فعال کمونیسم کارگری پیدا کرده است. مساله ای که امروز باید بر آن تمرکز کرد نه این تفاوتها بلکه مواضع و وجوه سیاسی مشترکی است که امروز خیلی وسیع تر از مقطع انشعابات و یا حتی یک سال قبل است.
در مقطع تشکیل حزب کمونیست ایران در سالهای 61 و 62 در پروسه نزدیکی اتحاد مبارزان کمونیست و کومه له نه تنها این دو سازمان در تاکتیکها و مواضع سیاسی شباهتی به هم نداشتند بلکه در سطح بسیار پایه ای تری از هم دور بودند. کومه له یک جریان مائوئیستی بود و بخشی از این سازمان جامعه ایران را نیمه فئودال و نیمه مستعمره ارزیابی می کرد. پوپولیسم بخشی از هویت کومه له بود. اطلاعیه های آندوره کومه له با "هم میهنان مبارز" شروع می شد. اما با این اوصاف تلاشهای منصور حکمت و جریان سهند در پاسخ به یک نیاز تاریخی زمانه صورت گرفت. تفاوتها در هر سطوحی از مواضع، دیدگاهها و مهمتر از آن از نظر افق و جهانبینی مارکسیتسی مابین این دو سازمان فاصله زیادی با هم داشتند. اما همانطوریکه اشاره شد اهمیت دادن در پاسخ به یک نیاز واقعی، عینی و اجتماعی که هر کدام از این دو جریان را در قامت سازمانهایی در خدمت به آن شکل داده بود، بعد از طی پروسه معینی  با تشکیل  حزب کمونیست ایران در اشل دیگری این پاسخ و تحقق این هدف را ممکن ساخت. بعد از تشکیل حزب کمونیست ایران جمعها، افراد و سازمانهای کوچکتری که هیچگونه نزدیکی سیاسی، و پراتیکی با حزب کمونیست ایران نداشتند برای تقویت کمونیسم در ایران و در مصاف با دشمن طبقاتی سرمایه داری اسلامی به حزب کمونیست پیوستند. اکثریت چپ جامعه با این اتحاد و نزدیکی بدور حزب کمونیست حلقه زد، زندانیان سیاسی در زندانهای رژیم اسلامی قوت قلب گرفتند و کارگران و زحمتکشان احساس امید کردند.
برای من که از ابتدا تا به امروز با این تاریخ فعالیت سیاسی داشته ام  چنین مخالفتهایی یا در بهترین حالت چنین ابهامات و ناروشنیهای نظری و ایدئولوزیک و فرقه گرایانه ای بنظرم عقب تر از مقطع تشکیل حزب کمونیست ایران است. چرا که در آن دوران حداقل چنین نگرش محدود نگرانه ای از موقعیت فردی، سازمانی، ایدئولوژیک، اختلافات سیاسی و مهمتر از اینها تفاوت افق و استراتژی این دو جریان نتوانست مانع جدی از این اقدام تاریخی برای تشکیل حزب کمونیست ایران بوجود آورد.
اما امروز چه؟ حمید تقوایی نقطه اشتراکات بنیادی را در سمینار برشمرد. از یک دنیای بهتر گرفته تا حزب و قدرت سیاسی، حزب و جامعه، تفاوتهای ما و کوهی ازمتون نظری، سیاسی تئوریک و پایه ای تر کمونیسم کارگری که در تاریخ چپ و کمونیسم دنیای امروز چنین اندوخته مشترکی وجود نداشته است. در سطح دیگری به مواضع سیاسی حداقل یکسال اخیر جریانات موسوم به کمونیسم کارگری و شباهتهای آنها در برخورد به اوضاع سیاسی ایران، منطقه و جهان می توان اشاره کرد. یا تاریخ مشترک چندین ساله همین نیروها در کنار هم و بسیاری مولفه های دیگری از این دست همگی رشته های اتصال این نزدیکی در میان نیروهای کمونیسم کارگری است که یکصدم آن در مقطع تشکیل حزب کمونیست ایران وجود خارجی نداشت.
امیدوارم رویکرد سمینار حمید تقوایی که تلاشی  برای پاسخ به نیازهای یک مقطع تاریخی توسط کمونیسم در ایران است کمک کند که دوستان و رفقا بجای از سر زود بودن، نمیشود، زخمها زیاد است، به این گوشه و آن گوشه از عملکرد گذشته انتقاد داریم و با چسبیدن به جنبه های سطحی و غیره، بر روی اصل رویکرد و افق این سمینار و آینده آن معطوف شوند. صرف جمع شدن و یکی شدن فیزیکی این نیروها بطور در خود نیز پاسخگوی جهت گیری این سمینار نیست. پاسخ به نیاز ایندوره بسیار فراتر از هر گونه مواضع و اختلاف نطرات مربوط به گذشته است.
سمینار حمید تقوایی قبل از هر چیز می خواهد به اوضاع سیاسی و پر تحول دنیای امروز و پاسخ کمونیستهای کارگری به این اوضاع جواب دهد. امروز مقطع فروپاشی دیوار برلین نیست، یازده سپتامبر و دوره جنگ تروریستها هم نیست. مقطع کنونی هیچ شباهتی به دوران تشکیل حزب کمونیست ایران هم ندارد. با دوران انشعابات که بر بستر اختلافات سیاسی بوجود آمد نیز مربوط نیست. امروز دوران بحران و بن بست سرمایه جهانی، جنبش 99 درصدیها در مقیاس بین المللی، انقلابات در منطقه، تحولات جهانی، ازبه گل نشستن کشتی جمهوری اسلامی در داخل و خارج تا اعتراضات و موج نارضایتی مردم در داخل کشور و مهمتر از همه پشت سر گذاشتن حرکت انقلابی مردم در سال 88 و بسیاری فاکتورهای دیگر است که همگی نشان می دهد رفتن به مصاف با اوضاع فعلی نیازمند صفی قدرتمند از کمونیستهای کارگری است. دیدن چنین ضرورت و رویکردی بعنوان نقطه امید 99 درصد مردم و برای جنبش کارگری والاتر از اما و اگرهای مربوط به گذشته است. اختلافات سیاسی ای که در مقطع خود بحثها و نقدهای متقابل حول آن صورت گرفت اکنون دیگر به تاریخ پیوسته است. احزاب و سازمانهای بنام چپ و کمونیسم و مشخصا کمونیسم کارگری قرار بود ساخته شوند تا به این ضرورتها و نیازهای سیاسی، اجتماعی، تاریخی و طبقاتی در سطح کلان و ماکرو بویژه در مقاطع سرنوشت ساز جواب دهند.
رویکرد اتحاد و نزدیکی نیروهای کمونیسم کارگری یک سنت جدید در تاریخ چپ ایران در مقطع کنونی است. تحقق این هدف قبل از هر چیز بازتاب خود را در میان مردم، در میان جنبشهای اجتماعی و در میان طبقه کارگر خواهد داشت. تحقق این امر منجر به متشکل تر شدن جنبش اعتراضی و اجتماعی علیه حکومت اسلامی و کل نظم سرمایه در ایران خواهد بود. گام نهادن در این مسیر نقطه امید و آلترناتیویی قابل ملاحظه در آینده کل جامعه و طبقه کارگرخواهد بود. استقبال از این رویکرد و تلاش برای تحقق آن سبب خواهد شد که حکومتهایی از نوع بازرگان ها، مرسی ها، نیروهای ناسیونالیست پروغرب و قومی کوچکترین شانسی برای شیره مالیدن بر سر میلیونها مردم فقر زده و بستوه آمده در ایران را نداشته باشند. تحقق این امر سبب خواهد شد جنبش کارگری احساس قدرت کند و اعتصابات قدرتمند کارگری را در همراهی با حزب خود و برای برچیدن سیستم موجود با صلابت و موفقیت به پیش ببرد. ضرورت طرح بحث اتحاد و نزدیکی نیروهای کمونیسم کارگری ابتدا و بدوا در پاسخ به این نیازها موضوعیت دارد. پیدایش مارکسیسم، نقش و رسالت تاریخی کمونیسم کارگری حکمت قرار بود پاسخگوی چنین نیازهایی باشد. اگر کمونیسم کارگری نتواند به چنین نیازهای تاریخی زمانه جواب دهد و خود را بدان معطوف کند شانسی برای گرفتن قدرت سیاسی نخواهد داشت. در بطن چنین اوضاعی این تلاش حرکتی برای به ثمر رسانیدن اهداف بیش از سه دهه از کار و کوشش کمونیستهایی است که می توانند و قادر هستند کمونیسم را در ایران به پیروزی برسانند ومسیر تاریخ را به نفع طبقه کارگر و انسانیت تغییر دهند. نزدیکی و اتحاد جریانات موسوم به کمونیسم کارگری در قامت یک حزب قدرتمند اجتماعی می تواند و قادر است کمونیسم در ایران را به پیروزی برساند.
برای مارکسیتهای کمونیسم کارگری واژه "اتحاد" حلقه ای کلیدی در جهت تحقق اهداف سوسیالیستی جنبش کارگری است. "کارگران جهان متهد شوید" شعاری تعیین کننده و سرنوشت ساز است. اکنون این واژه دارد درب احزاب و نیروهای کمونیسم کارگری را می زند. گام نهادن در جهت تحکیم و نزدیکی اتحاد نیروهای کمونیسم کارگری انتخابی سیاسی و تاریخی است شرایط و اوضاع امروز را باید دید و تشخیص داد. جنبشهای اجتماعی و در راس آنها جنبش کارگری از جریان کمونیسم کارگری انتظار دارد تا آلترناتیو قدرتمندی در پاسخ به شرایط و اوضاع موجود باشد. 
سمینار حمید تقوایی برای نزدیکی و اتحاد نیروهای کمونیسم کارگری گویای پوست انداختن جریان کمونیسم کارگری است. آنچه که طرح این موضوع را لازم و ضروری کرده است همانا پاسخ به اوضاع و تحولات کنونی بیرون از ما است. بدون شک این رویکرد مدافعان پروپا قرص خود را در جنبش کارگری، در میان جنبشهای اجتماعی و همچنین کادرها و فعالین روشن بین و با سابقه نیروهای موسوم به کمونیسم کارگری وبرای تقویت و تحقق این رویکرد پیدا خواهد کرد.
26 نوامبر 2012

۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

تجمع علیه اعدام در سنندج




روز یکشنبه ۲۸ آبان ماه خانواده  های ۱۰جوان محکوم به اعدام در سنندج در مقابل استانداری تجمع کرده و خواهان لغو احکام اعدام فرزندان خود شدند. بارها اعتراض و تجمع خانواده های محکوم به اعدام با پشتیبانی و حمایت مردم سنندج توانسه اند مانع از اجرای احکام اعدام شوند.
رژیم اسلامی از ابتدای ظهورش تا به امروز با اعدام، زندان، شکنجه و سرکوب خود را سرپا نگه داشته است. با دست زدن به قتل و کشتار هر روزه  می خواهد فضای رعب و وحشت را ایجاد کند اما این کشتارها قبل از هر چیز نشاندهنده وحشت سران رژیم از سرازیر شدن میلیونها مردم خشمگین و ناراضی از شرایط مرگباری است که به کل جامعه تحمیل کرده است. تاریخ حاکمیت رژیم اسلامی تنها با اعدام، قتل، شکنجه، فقر و فلاکت مردم قابل بازگو کردن است. اعمال جنایتکارانه حکومت اسلامی در بیش از این سه دهه نیز نه تنها نتوانسته است مردم را ساکت کند بلکه امروز جنبش عظیمی در سراسر ایران علیه اعدام شکل گرفته که با حضور گسترده خود در خیابانها می تواند بساط آدمکشان اسلامی حاکم بر ایران را درهم بپیچد. کشتار زندانیان و قطع دست "مجرمین"، سنکسار و شلاق قادر نبوده و نخواهد بود که مردم معترض و بستوه آمده را به عقب براند. در ماههای اخیر موج وسیع اعدامها در سراسر کشور از سویی و از سوی دیگر سربه نیست کردن فعالین سیاسی و اجتماعی، موجی از انزجار و تنفر را در میان مردم دامن زده است. گرفتن جان انسانها و زندانیان دربند به جایی رسیده است که آمرین و عاملین این جنایت پیشگی را به تناقض گویی، دروغ و هزیان انداخته است. گسترش موج اعدامها توسط حکومت اسلامی ناشی از گسترش ترس و وحشت رژیم از آغاز مجدد اعتراضات میلیونی مردم در خیابانها است.
خبر انتقال ده زندانی از کردستان برای اجرای احکام آدمکشی حکومت، مردم و خانواده محکومین به اعدام را به مقابل ستاد خبری وزارت اطلاعات و استانداری سنندج کشانید. روز یکشنبه حضور مردم و خانواده محکومین به اعدام در مقابل نهادهای رژیم در سنندج تا همین سطح نشان داد که با حضور و اعتراض ما مردم به  توحش آدمکشان اسلامی، آنها قادر نخواهند بود براحتی طناب و چوبه های دار را برپا کنند.
تا همینجا که جلادان اسلامی روز یکشنبه از گرفتن جان این ده نفر ناتوان شدند یک موفقیت برای جنبش اعتراضی مردم علیه اعدام است اما هنوز کافی نیست. باید اعتراض علیه این احکام ضد انسانی را گسترش داد.
تجارب مردم در شهرهای کردستان و بویژه در سنندج نشان داده است که با حضور گسترده در مقابل بیدادگاهها و در مقابل مراکز آدم کشی رژیم اسلامی و در اعتراض به قاتلان و بانیان فقر و فلاکت مردم، سبب می شود که آنان از ترس اعتراضات وسیع و هزاران نفره مردم ناچار به عقب نشینی شوند. این تجمعات می تواند وسیع و گسترده تر از این تا لغو احکام قرون وسطایی اعدام ادامه داشته باشد. مردم مبارز سنندج می توانند و باید در حمایت از خانواده محکومین به اعدام و در اعتراض به موج وسیع اعدامها در مقابل نهادهای رژیم دست به اعتراض بزنند. جنبش علیه اعدام نه تنها در شهرهای کردستان بلکه در سراسر کشور قادر خواهد بود که با حضور قدرتمند خود مانع از کشتار زندانیان محکوم به اعدام توسط حکومت آدمکش اسلامی شود. این همه جنایت و افزایش موج جدید اعدامها گویای  پایان عمر این رژیم است..

20/ 11/ 2012

۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

در حمایت از خواست و مطالبات برحق مردم کردستان ترکیه

بیش از 50 روز است که زندانیان سیاسی از اهالی مناطق کرد نشین، بطور همزمان و هماهنگ در هفت زندان ترکیه دست به اعتصاب غذا زده اند. تعداد زندانیان اعتصابی نزدیک به 750 نفر گزارش شده است. بنا به گزارشات منتشر شده تظاهراتهای هزاران نفر در حمایت از زندانیان اعتصاب کننده درشهرهای کردستان ترکیه برپا شده است. شهرهای وان، حکاری، باتمان و دیاربکر مراکز عمده این تظاهراتها بودند. نیروهای سرکوبگر حکومت ترکیه در این شهرها و در مقابل زندانها بحالت آماده باش در مقابل مردم معترض صف آرايي کردند. مدارس و مغازه ها تعطیل شدند. خواستهاي مردم معترض کردستان ترکیه "آزادی زندانیان سیاسی، خواندن و نوشتن به زبان مادری، خواست برخورداری از حقوق مساوی شهروندی٬ آزادي عبدالله اوجلان  و هچنین آزادیهای سیاسی و اجتماعی اعلام شده است.

تعداد زيادي از فعالين سياسي مخالف دولت ترکيه و بسیاری از نویسندگان و روزنامه نگاران زندانی در زندانهای ترکیه اسیر هستند. تا کنون مقامات دولت ترکیه در مقابل خواستهای مردم و اعتصاب غذای زندانیان سیاسی لاقیدانه ظاهر شده اند. طیب اردغان نخست وزیر ترکیه گفته است: "اجازه نخواهیم داد فردی در اثر اعتصاب غذا بمیرد و در صورت لزوم مداخله پزشکی انجام خواهد شد". وجود زندانیان سیاسی در زندانهای ترکیه پدیده تازه ای نیست و تاریخی طولانی دارد که  قبل از هر چیز گویای نقض حقوق انسانی و سرکوب  فعالیت سیاسی در این کشور است. نخست وزیر ترکیه  و دولت او سالها است که خواستهای مردم کردستان ترکیه را نه تنها نادیده گرفته و به آن توجهی نشان نداده اند٬ بلکه با زندانی کردن فعالین سیاسی وابسته به احزاب و نیروهای سیاسی و همچنین سرکوبی تظاهراتهای برحق مردم، کشتار مخالفين و تبعیض، کوشیده اند همچنان به نقض آشکار حقوق انسانی و اجتماعی مردم کردستان ادامه دهند.

سنتا و ناچارا اعتصاب غذا در میان زندانیان سیاسی ابزاری برای اعتراض به اسارت زندانی در زندان است. این را حکومتها، دولتها و عوامل سرکوب به زندانیان تحمیل کرده و می کنند. اما از نظر ما اين شکل از اعتراض شیوه مناسبی برای ادامه مبارزه نیست. چرا که در نتیجه اعتصاب غذا توان جسمی، فکری و روحی زندانی تحلیل می رود و حکومت نیز در مقابل جان و زندگی زندانی خود را مسئول نمی داند. همچناکه اعتراضات اخير در کردستان ترکيه نشان داد٬ هزاران و میلیونها انسانی که در بیرون از زندان هستند می توانند و باید برای آزادی زندانیان سیاسی دست به اعتراض، تجمع و مبارزه برای رهایی آنان از زندان بزنند.
برخورداری مردم شهرهای کردستان ترکیه از ابتدائی ترین حقوق خود حق مسلم و بی چون چرای اين مردم است.
مردم کردستان حق دارند به زبان مادری خود بنویسند، درس بخوانند و تکلم کنند. حق بی چون چرای آنان است که بعنوان شهروندان برابر و متساوی الحقوق محسوب شوند و حق دارند که برای آزادی عزیزانشان از زندانهای حکومت ترکیه که بخاطر ابراز نظر و بخاطر عقاید و باورهایشان زندانی شده اند دست به اعتراض عمومی بزنند. نباید هیچ انسانی تحت هیچ عنوانی بخاطر افکار، عقاید و باورهای سیاسی خود در زندان باشد. خواستهای زندانیان اعتصابی برای رهایی از زندان باید متحقق شود. خواست و مطالبات مردم مبنی بر برخورداری از حقوق شهروندی برابر، رفع تبعیض و هر گونه نابرابری  باید مورد حمایت وسیع قرار بگیرد. افکار عمومی در منطقه و در سطح بین المللی  می تواند و باید  سیاست و عملکرد دولت ترکیه در نقض حقوق شهروندان اين کشور را افشا کند. دولت ترکیه را بايد به خاطر نقض حقوق انساني مردم و مشخصا مردم کردستان محکوم کرد.
مردم مبارز و آزادیخواه شهرهای کردستان ترکیه سالیان طولانی مورد بیشترین لطمات و صدمات، جانی، مالی و روحی قرار گرفته اند. دولت و نظام حاکم بر ترکيه تاريخا مخالفين خود را زنداني و شکنجه کرده است و با اعمال سياست تبعیض و نابرابری عليه شهروندان در کردستان حقوق اين مردم را ناديده گرفته است.
مردم مبارز شهر و روستاهای کردستان ترکیه باید ضمن پافشاری برای تحقق خواست و مطالبات برحق خویش، هوشیار باشند که حرکت اعتراضی آنان بازیچه دست احزاب و نیروهای ناسیونالیست کرد قرار نگیرد. گسترش حرکت توده ای مردم در ابعاد میلیونی در شهرهای کردستان ترکیه و پای فشردن بر تحقق خواستهایشان سياست و سنتي بر خلاف سنت احزاب ناسيوناليستي است و بايد اين سنت مبارزاتي را تقويت کرد.
پایان دادن به مشقت و درد چندین ساله مردم در کردستان ترکیه تنها از طریق پایان دادن به تبعیض و نابرابری و برسمیت شناسی حقوق برابر، متساوی الحقوق و شهروندی آنان از سوی دولت ترکیه میسر است. حمایت مردم در سراسر ترکیه، مردم آزادیخواه و برابری طلب و افکار عمومی بین المللی از خواست و مطالبات آنان گامی موثر و کار ساز در نزدیک شدن به خواستهای انسانی و برحق آنان است.
6 /11 / 2012