۱۳۹۲ مهر ۵, جمعه

لایحه مجلس اسلامی و قانون تجاوز جنسی به دختر بچه ها







در رابطه با بخشی از لایحه حمایت از کودکان بی سرپرست مبنی بر «مشروط» بودن ازدواج سرپرست خانواده با فرزند خوانده‌اش، نماینده ای نر در مجلس گفته است که در گذشته فرزندخوانده «بدون هیچ شرط و محدودیتی می‌توانست با سرپرست خود ازدواج کند»، و لذا مصوبه مجلس محدودکننده است.
بر اساس تبصره ماده ۲۷ لایحه حمایت از کودکان بی‌سرپرست، "ازدواج، چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است". نرینه های مجلس حکومت با همکاری شورای نگهبانشان برای رسمیت دادن به تجاوز اسلامی به دختران بی سرپرستی که هیچ گونه امنیت اقتصادی و اجتماعی ندارند، می خواهند تجاوز اسلامی به جسم و روان دختر بچه های فاقد خانواده را قانونی کنند.
این لایحه و مصوبات نه تنها ربطی به حمایت از دختر بچه ها و کودکان بی سرپرست ندارد بلکه طرحی است همچون صدها لایحه و مصوبه مجلس و شورای نگهبان و دیگر قوانین اسلامی که امنیت، سلامت و آینده کودکان را با خطر جدی روبرو می سازد. جنون جنسی آخوندها و آیت الله های حاکم بر ایران آنان را وادار کرده است که برای فراهم کردن اینچنین لایحه ای که کودکان بی سرپرست را رسما در چنگال جنایتکارانی که پیشه ای جز ارضای جنون آمیز تمایلات جنسی خود ندارند قرار دهد. با مشروط و بدون مشروط، این قوانین و این لوایح یعنی رسمیت دادن و تجاوز آشکار به دختر بچه ها از سوی مشتی انگل مفتخور، یعنی تجاوز به کودک، یعنی خشونت جنسی و قانونی علیه دختربچه های بی سرپرست، یعنی تباه کردن زندگی نسلی که تنها بخاطر وجود همین سیستم و دم و دستگاه اسلامی از داشتن پدر و مادر محروم شده اند.
سرچشمه این خشونت، حکومت و مناسباتی است که با استفاده از سنت و فرهنگ اسلامی، با استفاده از قوانین و لوایح بشدت مشمئز کننده اش، تجاوز جنسی به دختر بچه های بی سرپرست را رسمی و قانونی می کند. کاربدستان مجلس و شورای نگهبان آگاهانه و عامدانه دارند به خشونت آمیزترین شیوه ها دنیای کودکان را بیش از پیش به تباهی می کشانند.
بجای این وحشیگری علیه دختر بچه های بی سرپرست دولت موظف به ارائه خدمات رایگان آموزشی، فرهنگی و پزشکی با استاندارد بالای زندگی کودکان و نوجوانان، مستقل از وضعیت خانوادگی آنان است. کودکان و دختر بچه های فاقد خانواده و محروم از امکانات خانوادگی بجای اینکه باید با هزینه دولت، زندگی و تربیت آنها تحت نظارت نهادهای مدرن و پیشرو قرار گیرد، مجلس و شورای نگهبان زمینه تجاوز و سواستفاده جنسی از آنان را فراهم می کنند. دختر بچه های فاقد خانواده، نیازمند برخورداری از یک  محیط زنده و خلاق تربیتی و اجتماعی، مستقل از شرایط خانوداگی شان هستند. در جایی که حکومت باید حافظ امنیت کودکان باشد در سیستم حکومت اسلامی فشار، آزار روانی و ارعاب کودکان توسط قانونگذاران دارد اعمال می شود. کودک آزاری جرم است و نویسندگان و طراحان این نوع لوایح باید تعقیب و مجازات شوند. 
در مقابل این خشونت جنون آمیز مجلسیان و آیت الله های شورای نگهبان حکومت اسلامی باید قاطعانه ایستاد و نباید اجازه داد که دختربچه های بی پناه و محروم از یک زندگی شاد، ایمن و خلاق با دهشتناکترین عواقب، روحی و روانی مواجه شوند. همه انسانهای شرافتمند در قبال این چنین طرحهای کثیفی که از سوی مشتی اوباش و از گور برخاسته اعمال و تبدیل به قانون می شود مسئول هستند. مردم آزاده، سازمانها و نهادهای مدافع حقوق کودک وظیفه ای تاریخی و سرنوشت ساز در قبال چنین فجایعی بر عهده دارند. هر انسان شرافتمندی در قبال سرنوشت و آینده کودکان و دختر بچه های بی سرپرست که اینگونه طعمه سنت و فرهنگ جانوران اسلامی می شوند مسئول هستند. باید در ابعاد اجتماعی به این توحش و بربریت قرون وسطایی حاکمان اسلامی اعتراض کرد.

27 سپتامبر 2013

۱۳۹۲ شهریور ۲۷, چهارشنبه

بازگشایی مدارس و تداوم محرومیت دانش آموزان افغانستانی در ایران









اول مهر و بازگشایی مدارس در راه است. شرایط تحصیل برای دانش آموزان در ایران بویژه کودکان افغانستانی از نظر اقتصادی، اجتماعی  و فرهنگی بشدت عذاب آور است. این شرایط یعنی الزام به پرداخت شهریه، یعنی خرید امکانات تحصیلی نظیر کتاب، دفتر و قلم و دیگر ملزومات تحصیلی، یعنی نبود یک وعده غذای گرم، یعنی نبود سیستم استاندارد گرمایشی و خنک کننده  در مدارس و دهها مشکل و مانع دیگر که بر سر راه تحصیل دانش آموزان قرار دارد. این وضعیت را اگر با شرایط و موقعیت دانش آموزان افغانستانی مورد سنجش قرار دهیم یعنی عدم امکان  ورود به کلاس درس و دست و پنجه نرم کردن با کل این محرومیت ها.

مقامات حکومت اسلامی پیشتر و در سالهای گذشته با صدور بخشنامه ای ادعا کردنده بودند که امکان تحصیل برای دانش آموزان فاقد اقامت را فراهم می کنند. صدوراین بخشنامه های سراپا دروغ و جعل  درحالی است که سالانه بیش از صد و پنجاه هزار دانش آموز فاقد اقامت دائم در ایران همچنان از نشستن پشت میزهای کلاس درس محروم هستند. کاربدستان آموزش و پرورش می گویند: "سواد آموزی برای اتباع افغانی رایگان خواهد بود اما متقاضیان باید حق شهریه پرداخت کنند" وقتی می گویند "اما متقاضیان باید حق شهریه پرداخت کنند"، یعنی محرومیت کامل از حق تحصیل برای دانش آموزان افغانستانی.

آموزش رایگان حق همه کودکان است. حق برخورداری از آموزش مناسب یکی از ابتدایی ترین حقوق انسانی است. این حقی است که مردم در بسیاری از نقاط جهان به دولتها تحمیل کرده اند و هر پناهنده و پناهجویی در این کشورها از آن بهره مند هستند. در ایران اما هزینه تحصیل کودکان، باری سنگین بر دوش خانواده ها است که خود بسختی قادر به تامین هزینه زندگی خود و فرزاندانشان هستند. دهها هزار کودک افعانسانی به دلیل عدم صدور اقامت و فقر خانواده از مدرسه رفتن محرومند. کودکان بسیاری ناچارند از سنین بسیار پایین کار کنند تا به نان شب خانواده کمک کنند آنها بعنوان "کودکان کار و خیابان" شناخته میشوند و از همه زندگی و تامین و شادی کودکانه محرومند و مورد انواع تعرضات قرار میگیرند. این کودکان به دلیل اینکه پدر و مادرهایشان زاده افغانستان و کشورهای دیگر هستند، توسط حکومت اسلامی از حق درس خواندن محروم شده اند.

همه کودکان بدون هیچ استثنائی حق دارند از آموزش رایگان و با استاندارد بالا برخوردار شوند. دولت موظف است شرایط تحصیل همه کودکان را مهیا کند۔ همه کودکان باید از حق تحصیل رایگان برخوردار شوند. این حق بی چون و چرای کودکان است که از یک زندگی شاد و امکان تحصیل رایگان برخودار شوند۔ از این خواستها باید در همه جا فعالانه دفاع کرد: خواست تحصیل رایگان برای همه کودکان و ممنوعیت هر نوع اخاذی به اسم شهریه یا تحت عناوین دیگر. پرداخت کمک هزینه های لازم برای تضمین استاندارد بالای زندگی کودکان. جدایی مذهب از آموزش و پرورش. لغو کلیه قوانین و مقرارتی که ناقض اصول آموزش و پرورش علمی و غیر مذهبی هستند. پایان دادن به کنترل و تفتیش دولتی در مدارس .همه کودکان افغانستانی حق دارند همچون شهروندان برابر و متساوی الحقوق از آموزش و تحصیل رایگان بطور کامل برخوردار شوند.
 18 سپتامبر 2013

۱۳۹۲ شهریور ۲۴, یکشنبه

احمدی مقدم فرمانده پلیس ایران چرا با خروج افغانستانیها از کشور مخالف است!؟








سرتیپ اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی با اخراج افغان ها از ایران مخالفت کرده و گفته است: "نمی توانیم که همه افغانی ها را از کشور اخراج کنیم........ احمدی مقدم تاکید کرده که "چند سال قبل وقتی افغانی ها را از کشور طرد کردیم دیدیم تعداد زیادی از گاوداری ها و صنعت تولید آجر کشور متوقف شد ............ ایرانی ها جویای کار هستند اما این کارها را انجام نمی دهند و نمی روند بر سر درخت میوه بچینند......... رئیس پلیس ایران می گوید که " اگر به ما بگویند اتباع افغانی را از کشور طرد کنید ما در کمتر از سه ماه می توانیم همه را بیرون بریزیم به طوری که هیچ افغانی قابل رویت نباشد و...... رئیس پلیس ایران برای نشان دادن وضعیت افغان ها در ایران مثال می آورد که "وقتی پاکستانی ها و بنگلادشی ها را در تلویزیون می بینیم تاسف می خوریم اما اگر این افراد وارد ایران شوند کلی پیام می دهید که بیائید این افراد را جمع کنید."

از لحن و ادبیات فاشیستی و لمپنیزم اسلامی سراپا تحقیر آمیز احمدی مقدم در بر خورد به افغانستایهای ساکن در ایران مبنی بر "بیرون بریزیم، ترد کنیم، جمعشان کنیم" که بگذریم قضیه بر سر این نیست که رئیس پلیس حکومت اسلامی با دیدن وضعیت پاکستانیها و بنگلادشیها در تلویزیون "تاسف" می خورد بلکه در پشت تمام این پز و افاده های فاشیستی و سراپا توهین و تحقیر اسماعیل احمدی مقدم، وضعیت اقتصادی در حال فروپاشی میلیاردرهای حکومتی نهفته است. بیخود نیست که کارشناس اقتصادی و مشاوره دهنده حکومت اسلامی جناب صادق زیبا کلام نیز به روحانی توصیه میکند که حواسش به پناهنده گان و مهاجرین افغانستانی در ایران باشد.
بیش از سه دهه است که افغانستانیهای پناهنده و مهاجر در ایران  کار و زندگی می کنند. اگر احمدی مقدم و دیگر سران حکومت اسلامی می خواهند بدانند که اجازه اقامت تک تک این انسانهای شریف یعنی چه، باید آنرا در لابلای خشت و آجرها، ساختمانهای سربه فلک کشیده، زیرساخت جاده ها و در مجتمع های کارگری سراسر کشور جستجو کنند. دسترنج هر تک افغانسانی در ایران برای قرنها در بدنه اقتصادی ایران که سودهای کلان برای مفتخوران اسلامی تولید کرده است، در بتن ها و آجر و سیمان ساختمانهای سراسر کشور حک شده است. 
احمدی مقدم و مشاور اقتصادی ایشان زیبا کلام تعارف می فرمایند که گویا دارند از "حقوق پناهنده و مهاجر افغانی" دم می زنند. خودشان هم خوب می دانند که در صورت بازگرداندن افغانستانیهای ساکن در ایران، سودهای کلان و میلیاردی سران ریز و درشت حکومت نیز دچار ضرر و زیان جدی خواهد شد. احمدی مقدم در لباس "دفاع از ماندن افغانستانیها"  دارد نگرانی خود را از کاهش سودهای کلان که از قبل دست رنج پناهنده و مهاجر افغانستانی به جیب نامبارکشان سرازیر می شود ابراز می دارد نه از حقوق شهروندی آنان. ایشان مثل اینکه از دهنش پریده که به وضعیت وخیم گاوداریها و صنعت تولید آجر اشاره کرده است. اما سودهای کلان بر بستر کارهای پست و ارزان تنها به گاوداریها و صنعت آجر خلاصه نمی شود. تولید آجر، گاوداریها، ساختمانسازی و جاده سازی، بنادر کشور، کارهای خدماتی و دهها عرصه دیگر که حتی بسیاری از افراد بیکار کشور حاضر به انجام دادن آن نیستند توسط افغانستانیهای ساکن در ایران انجام می شود. از این رو هر پناهنده و مهاجر افغانستانی در ایران با تلاش و رنج چندین ساله اش بسیار بیشتر از امثال احمدی مقدم و نامسئولان حکومتی، حق حیات، حق اقامت و حق برخورداری از امکانات و حقوق برابر شهروندی را دارا است.

۱۳۹۲ شهریور ۱۵, جمعه

گوشمالی دادن آیت الله رحیم توکل عضو سابق مجلس خبرگان رهبری



سایت "بلاغ" روز چهارشنبه 13 شهریور از ضرب و شتم عضو سابق خبرگان رهبری به دلیل نهی از منکر خبرداد. آیت‌الله رحیم توکل "به دلیل امر به معروف یک زن "بدحجاب" توسط همسر این زن مورد ضرب و شتم قرار گرفت". این اتفاق زمانی رخ داد که این زن و شوهر خودروی خود را مقابل منزل آیت‌الله توکل پارک می‌‌کنند و این عضو سابق مجلس خبرگان از زن می‌خواهد تا حجاب خود را رعایت کند.براساس این گزارش همسر این زن نیز خطاب به توکل می‌گوید: ‌"دل خوشی از شما ندارم، شما به چه حقی به خانم من بابت حجابش تذکر دادید؟" و این مشاجره به درگیری فیزیکی منجر می‌شود.همسر این زن از سوی نیرو‌های پلیس دستگیر شده است.
اقدام اعتراضی همسر این زن عمیقا ستودنی است و نشان دادن راه کاری به خانواده ها و همه مردانی است که نمی خواهند اجازه دهند مذهب و دولت در امر پوشش زنان در جامعه دخالت کنند. ایستادگی از سوی همسران و خانواده ها در پس زدن دخالتهای ماموران و نهادهای حکومت و ایجاد مانع در دست درازی به حریم زندگی خصوصی و دخالت در پوشش زنان، سبب رشد و تقویت اعتراض جمعی مردم  در کوچه و خیابان خواهد شد که دیگر مشتی اوباش اسلامی نتوانند بعنوان قیم زنان و دخالت در چگونگی نحوه پوشش آنان عرض اندام کنند. تاریخ 34 ساله این فسیل های از گور برخاسته از روز اول تا کنون، یا روسری یا تو سری بوده است اما تا کنون نتوانسته اند قوانین عصر حجری خود را بر زنان تحمیل کنند. هزینه های کلان 34 ساله نهادهای نهی از منکر و فراخوانهای آیت الله های گوناگون گویای شکست طرحهای مختلف نهی از منکر شان است.
پاسخ قاطع زنان و مردان برابری طلب می تواند ابعادی اجتماعی و سازمانیافته بخود بگیرد و حق این مفتخوان را کف دستشان بگذارند. زنان بستوه آمده از دست مشتی انگل اسلامی می توانند و قادر خواهند بود که با راه انداختن کمپین اعتراضی علیه قوانین وطرحهای نهی از منکر، پاسخی روشن به سران ریز و درشت حکومت اسلامی و دولت "اعتدال" روحانی بدهند. هر وقت و هر جا که لازم شد باید اینها را گوشمالی داد. با حرکت اعتراضی و جمعی زنان و مردان برابری طلب می توان مزاحمت افراد و عناصر نهی از منکر و طراحان آنرا عقب زد. می توان و باید کاری کرد که این بساط را جمع کنند و نتوانند به خود جرئت دهند که به نوع پوشش زنان گیر دهند. فعالین اجتماعی در میان زنان و مردان برابری طلب می توانند نقش ارزنده ای در راه اندازی کمپین ها و حرکتهای اعتر اضی در مقابل دارو دسته های نهی از منکر و نهادهای گشت ارشاد از خود نشان دهند.
6 سپتامبر 2013 

۱۳۹۲ شهریور ۱۳, چهارشنبه

انتخابات پارلمانی احزاب حاکم در کردستان عراق



ایسکرا: در هفته های اخیر تب و تاب انتخابات پارلمان کردستان عراق به موضوع روز در آنجا تبدیل شده است و اکنون نمایندگان احزاب در قدرت مشغول تبلیغات انتخاباتی هستند. روند و فضای این انتخابات چگونه است؟

عبدل گلپریان: این انتخابات قرار بود در بیستم ماه اوت برگزار شود اما بمدت یکماه بتاخیر افتاد. حال قرار است در 21 سپتامبر برگزار شود. اکنون نیز کاندیداهای هر یک از احزاب در قدرت ضمن تبلیغات انتخاباتیشان و برای بدست آوردن کرسی های پارلمان سرگرم وعده های پوچ و تو خالی به مردم هستند. بنا به گفته هر یک از نمایندگان احزاب ناسیونالیست و اسلامی که اکنون هر یک کرسی هایی در پارلمان در اختیار دارند، قبلا دعوایشان در رابطه حذف نشدن اسامی مردگان بود که در دوره های گذشته هر یک از این جریانات برای بالا بردن آرای نمایندگان خود از شناسنامه کسانیکه در قید حیات نیستند استفاده کرده بودند و در این مدت هر یک از آنها "نگرانی" خود را برای تکرار این نوع از تقلب در آرا بیان می کردند و می خواستند انتخابات را بتعویق بیاندازند تا فرصتی برای حذف اسامی مردگان داشته باشند. این در حالی است که در انتخابات های قبل نیز هر یک از این احزاب از شناسنامه مردگان وابسته به جریان خود از این ترفندها استفاده کرده اند. وقتیکه ازشان سوال می شود که چه کس یا کسانی در قبال این مسئله مسئولند، هر کدام این بی پرنسیبی ها را متوجه نهادهایی می کنند که در دست احزاب خودشان است و کسی هم پیگیر و پاسخگوی آن نیست. در این انتخابات نیز نهادهای مربوط به باطل کردن این دست از شناسنامه ها که در چهار سال گذشته بالغ بر هزاران شناسنامه غیر باطل شده را شامل می شود، قادر به ابطال آنها نبوده اند و این دور تسلسل در هر انتخاباتی در کردستان عراق همچنان بکار گرفته می شود و ادامه دارد.
از سوی دیگر جریان اصلاح طلب بنام گوران بر این اعتراض داشت که انتخابات باید سر وقت خود برگزار شود و اگر همان زمانی که برای آن تعیین شده برگزار نشود، پارلمان و حتی خودشان هم هیچ مشروعیتی نخواهند داشت. اما این حرفها همه اش نوعی تبلیغات انتخاباتی از سوی هر کدام از این احزاب است. وگرنه با این تاخیر یک ماهه و بقول اپوزیسیون گوران این پارلمان در حال حاضر مشروعیت خود را از دست داده است.
معمولا در روزهای قبل از انتخابات این سر و صداها و برای کسب یکی دو کرسی بیشتر موضوع تازه و عجیبی نیست. اما به محض تمام شدن پروسه انتخابات همه اینها کنار نهاده می شود و تنها چیزی که سرلوحه مجادلات بعدی قرار می گیرد میزان سهم دزدی و چپاول از پولهای میلیاردی است. در حال حاضر همه احزاب شریک در قدرت که هر یک سهمی از نمایندگی در پارلمان را از آن خود دارند، سرگرم تبلیغات و صرف هزینه های گزاف برای آن هستند. یکی از تلویزیونهای حکومتی در مصاحبه با عابرین در خیابان از مصاحبه شونده ای پرسید: " از نماینده ای که می خواهید به او رای بدهید چه انتظاری دارید؟". مصاحبه شونده در جواب گفت: " هزینه همین ذرق و برقی را که این احزاب با آن تمام شهرهای کردستان را آراسته اند می تواند هزاران انسان را از فقر و نداری در کردستان نجات دهد. و می گفت اینها همه اش تبلیغات است و من به هیچکدام از این نماینده ها و احزابشان کوچکترین اعتمادی ندارم. به هر رو فعلا دوران کشتی گرفتن بر سر کرسی های اضافی است. وقتی انتخابات تمام شود باز هم برای مدت چهار سال دیگر همگی دست در گردن هم به کارشان که همان چپاول، دزدی و فساد کاری که در 22 سال گذشته مشغول آن بوده اند خواهند پرداخت.

ایسکرا: پیشتر اتحادیه میهنی طالبانی و حزب دمکرات بارزانی بعنوان دو حزب اصلی و رقیب همیشه سعی کرده اند به نوعی کردستان عراق را از طرق مختلف مابین همدیگر بطور مساوی تقسیم کنند و دیگر احزاب مختلف را نیز در اطراف خود بچینند. در این انتخابات آیا همین ریتم پا برجاست؟ تعادل احزاب کوچکتر در این انتخابات چگونه است؟

عبدل گلپریان: پیشتر طالبانی در موقعیت یک رئیس جمهور بی اتوریته فرمایشی  قرار داشت و بخاطر موقعیتش در همین پست او را از مسایل مربوط به کردستان دور کرده بود و وزنه اش در کردستان بدرجاتی کاسته شده. علاوه بر این در چند سال اخیر جریان اپوزیسیون گوران نیز که از اتحادیه میهنی طالبانی بیرون زده بود تا حدود زیادی موقعیت اتحادیه میهنی را تضعیف کرد. در حال حاضر نیز عدم حضور طالبانی در صحنه سیاسی کردستان و اینکه هنوز معلوم نیست آیا همچنان در کما بسر می برد یا نه؟، عدم حضور سیاسی و فیزیکی طالبانی به یکه تازی حزب دمکرات بارزانی افزوده است. سخنان نمایندگان و سخنگویان حزب دمکرات بارزانی علیرغم اینکه همچنان به گونه ای اخلاقی از روابط و مناسبات حسنه و برابر با اتحادیه میهنی حرف می زنند اما ابراز وجود خود را بعنوان یگانه حزب برتر در کردستان عراق پنهان نمی کنند.
سران حزب دمکرات بارزانی رسما و علنا می گویند که  موقعیتی که امروز کردستان عراق در آن بسر می برد مدیون تلاشها و از خود گذشتگیهای آنان است. تلویحا و بعضا اشکارا از موقعیت برتر خود در مقایسه با اتحادیه میهنی سخن می گویند. از این رو بنا به فاکتورهایی که اشاره کردم آن ریتم سابق تا حدودی تغییر کرده است. یکی از دلایل آن نیز این است که در تقسیم موقعیت، طالبانی بعنوان رئیس جمهور عراق وارد این پست کارتنی شد اما بارزانی برای تحکیم موقعیت خود و حزب عشیره ای اش کردستان را به ملک شخصی تبدیل کرد و این تقسیم پست و موقعیتها سبب شد بارزانی موقعیت برتری در کردستان عراق برای خود و حزب و عشیره اش دست و پا کند. هیچ کدام از این عوامل به معنای محو اتحادیه میهنی نیست و آنها نیز همچنان خود را بعنوان جریان رقیب در راس قدرت با بارزانی می دانند اما مسئله این است که در این توازن تقسیم بندی قدرت و سهم خواهی، فعلا پارتی ازموقعیت بهتری از رقیب خود یعنی اتحادیه میهنی برخوردار است.
بارزانی در سخنرانی روز دوشنبه دوم سپتامبر خود که در حمایت از کاندیداهای حزب خود و در میان هوادارانش ایراد کرد، از موضعی برتر و از بالا به قدرت نمایی پرداخت. در بخشی از سخنانش گفت: "ما به دیگران احترام می گذاریم اما این بدان معنا نیست که دیگران را بالای سر خودمان قرار دهیم". "بگذارید دیگران هر چی می خواهند بکنند مسئله این است که شما صاحب موضوع هستید". بخش دیگر از سخنانش خطاب به هواداران حزبش بود مبنی بر اینکه وقت خود را صرف کسانی نکنید که با ما در ضدیت هستند، موقعیت امروز کردستان مدیون پارتی است و یا اینکه اکثریت مردم کردستان مسلمان هستند و به مسلمان بودن خود افتخار می کنند.
این سخنان پیامهایی درش خطاب به اتحادیه میهنی نهفته است که می خواست نشان دهد حزب بارزانی در راس و در اوج است. بعد از دو حزب بارزانی و طالبانی، جریان گوران بعنوان اپوزیسیون که می کوشد موقعیت بهتری برای خود فراهم کند و در فکر پر کردن موقعیت و جایگاه اتحادیه میهنی برای خود است، بعنوان حزب سوم در صحنه سیاسی کردستان عراق حضور دارد. احزاب کوچکتر نظیر حزب شیوعی، کومه لی اسلامی، جنبش اسلامی، حرکه اسلامی، حزب شیوعی و...، همچنان در موقعیت قبلی خود هستند اما بعضا این احزاب کوچکتر نیز در انجمنها و دیگر نهادهای حکومت هرم کردستان در شهرداریها مقامهای بالاتری بعنوان سهم السکوت  بهشان داده شده و پست و مقامی برای خود دست و پا کرده اند. تا جاییکه جریانات اسلامی هم مزاحمتی جدی برایشان ایجاد نکنند در چند سال اخیر پست و موقعیتهایی بهشان در تقسیم قدرت داده شده و همین امر این جریانات اسلامی را زبان دراز کرده است. همین هفته اخیر با بودجه ای که باید صرف کاهش فقر و فلاکت مردم شود، کنگره ای برای اهل تصوف را در اربیل برگزار کردند که در آن گروههای اهل تصوف بنام طریقه قادری، نقشبندی و رفاهی که از مرتجعترین گروههای مذهبی هستند در آن شرکت داشتند. تمام هزینه این کنگره که گروه های اسلامی دیگری به آن دعوت شده بودند از بودجه حکومتی تامین شد. این در حالی است که فقر و نداری و بی مسکنی همچنان در کردستان عراق بیداد می کند. نکته جالب توجه این است که کاندیداهای همین احزاب که اکنون در قدرت هستند، از واژه ای که مردم سالهاست آنرا نثار احزاب ناسیونالیست حاکم می کنند استفاده می کنند آنهم فساد حکومتی است.  

ایسکرا: یکی از تبلیغات انتخاباتی سخنگویان و کاندیداهای اتحادیه میهنی طالبانی و حزب دمکرات بارزانی گویا ورق زدن تاریخ جنگهای گذشته مابین این دو نیرو است که هر کدام دیگری را مقصر آنچه که آنرا جنگ برادر کشی نام می نهند می دانند. استدلالهای آنان در خصوص این جنگها تا چه حد می تواند برای کسب آرا و بدست آوردن کرسی های بیشتری بر دیگری برتری ایجاد کند؟

عبدل گلپریان: تاریخ جنگها و آشتی های اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق و انواع بند وبست هایشان با رژیم صدام، شاه و خمینی ید طولایی دارد. برجسته ترین و متاخرترین آن جنگی بود که ما بین این دو جریان در سال 1996 بر سر قدرت و سهم خواهی بوقوع پیوست. طالبانی با کمک سپاه پاسداران مناطق تحت نفوذ بارزانی را تصرف کرد و بارزانی هم با کمک گرفتن از صدام حسین طالبانی و نیروهایش را تا داخل مرزهای ایران فراری داد و از کردستان عراق بیرون کرد. این جنگ که در آن کشته های زیادی از هر دو طرف از خود برجای گذاشت، سبب آوارگی، بی خانمانی و دربدری مردم شد. هر یک آنرا جزو کارنامه نگین طرف مقابل اسم می برد. جریان بارزانی می گوید که طالبانی سپاه پاسدران خمینی را برای کشتار وارد کردستان کرد و بجان ما انداخت و جریان طالبانی هم می گوید بارزانی ارتش حکومت صدام حسین جنایتکار را بکمک طلبید، وارد کردستان کرد و بجان ما انداخت. اکنون نیز هر یک دیگری را به خیانت متهم می کند.
می خواهم بگویم اینها پرونده ننگین هر کدام از این و دو جریان اصلی در حکومت کردستان عراق است که وقتی پای انتخابات و قدر قدرتی پیش کشیده می شود، هر یک دیگری را که تاریخچه ای بمراتب خفت بار تر از آن یکی دارد مقصر می شمارد. در جریان تبلیغات انتخاباتی و مصاحبه هایی که با برخی از کاندیداهای هر دو طرف صورت می گیرد، پرداختن به این کارنامه در مقابلشان قرار داده می شود.
این دو حزب ناسیونالیست کرد پیشنه تاریخی شان مملو از این اتفاقات بوده است که برای رسیدن به قدرت و برای رسیدن به آنچه که امروز بر آن لم داده اند، نه تنها علیه همدیگر بازیچه دست حکومتهای منطقه بوده اند بلکه شرایط بشدت دهشتناکی را طی این تاریخ به مردم کردستان عراق تحمیل کردند.

ایسکرا: به نظر شما آیا رو کردن این تاریخچه که هر کدام دیگری را بیاد سرسپردگی به خمینی و صدام می اندازند گویای برانگیختن بر افروختن و تکرار این نوع جنگها در رقابتهایشان در مقابل هم نیست؟

عبدل گلپریان: احزاب و نیروهای ناسیونالیست کرد ظرفیت هر گونه حرکت مخرب و ضد بشری را در خود نهفته دارند. تاریخشان پر از این وقایع است و برای همین ساخته شده اند. اما برملا کردن و یادآوری این فجایع نسبت به همدیگر در چنین مقطعی، فقط خاصیت تبلیغاتی برای کسب آرای بالا و بدست آوردن کرسی های بیشتری است. اگر امروز فعلا قادر نیستند با توپ و تفنگ همان تاریخ گذشته شان را تکرار کنند به این خاطر است که قوانین و قواعد بازی قدرت از سوی آمریکا و غرب را پذیرفته اند  اما روش امروزشان درست در خدمت کسب برتری و قدر قدرتی هر کدام بر دیگری و حاکم بلامنازع بر سرنوشت مردمی است که تحت سیطره اینها و حمایتهای آمریکا و غرب روز بروز محروم تر و دردمند تر می شوند و همچنان در فقر، نابرابری و شرایط بشدت تبعیض آمیز قرار دارند.

ایسکرا: آنگونه که پیداست بنظر می رسد شهرهای اصلی کردستان عراق نسبت به سالهای گذشته بسیار تغییر کرده و بدرجاتی نسبت به بخشهای جنوبی یعنی مناطق عرب نشین سیمای توسعه یافته ای بخود گرفته است. آیا این سطح از رشد و رفاهیات برای مردم رضایت بخش نیست؟ از سوی دیگر شرایط و اوضاع امنیتی مردم قابل مقایسه با مناطق عرب نشین نیست. فکر نمی کنید چنین شرایط و موقعیتی برای مردم رضایت بخش باشد؟ موضع مردم در قبال این انتخابات چیست؟

عبدل گلپریان: بله درست است تغییرات چشمگیری در سیمای شهرهای اصلی کردستان عراق صورت گرفته است. شرکتهای سرمایه گذاری، هتلها، مراکز خدماتی، ساختمانسازی و راه اندازی پروژه های تجاری و بازرگانی زیادی در حال گسترش است و اصلا قابل مقایسه با مناطق جنوبی و عرب نشین در عراق نیست. اما این تغییرات و سرمایه گذاریهای کلان که در این سالها در کردستان عراق صورت گرفته است، در خدمت طبقه حاکم و احزاب در قدرت قرار دارد. این تغییرات و این سرمایه گذاریها و سود حاصله از فروش نفت و درآمدهای دیگر، طبقه ای را به عرش اعلا رسانیده است که در ناز و نعمت زندگی می کند و از سوی دیگر مردم تنگدست جامعه کردستان عراق در بسیاری از شهرها و روستاها هنوز از نداشتن آب آشامیدنی، از برق، مدرسه و بویژه خدمات درمانی و بیمارستانها در رنج هستند. حتی در همان شهرهای اصلی که ساختمانهای سر بفلک کشیده و هتلهای مدل غربی در آنها احداث شده است، مردم هنوز از کمبود دکتر و دارو می نالند. آمار کارگران مهاجر در کردستان عراق از کشورهای عربی و آفریقایی گرفته تا کارگرانی از ایران، افغانستان، فلیپین، بنگلادش و کلا جنوب شرقی آسیا طی این چند سال اخیر نیروی تولید کننده در ساختمانسازی و بخشهای خدماتی هستند. دستمزدهای ناچیز، عدم امنیت شغلی و دهها بی حقوقی دیگر نسبت به آنها اعمال می شود. همه اینها را هر کسی می تواند در میدیای  خود این احزاب بخوبی مشاهده کند. می خواهم بگویم که رونق و شکوفایی کنونی در شهرهای اصلی نظیر اربیل، سلیمانیه، دهوک و بعضی از شهرهای دیگر ایجاد زیرساختها و به گردش درآوردن سرمایه هایی است که سود حاصله از آن بجیب سران و مسئولین احزاب در قدرت سرازیر می شود نه برای برطرف کردن درد و رنج مردم فقیر و تنگدست.
در جریان تبلیغات انتخاباتی اخیر، مردم زیادی در سراسر کردستان عراق ضمن اینکه از عدم تحول و دگرگونی در کار و زندگیشان ناراضی و معترض هستند، همین بخش ستم دیده و زیر پا له شده نیز اکنون دیگر دنبال وعده های انتخاباتی راه نمی افتند. تلویزیونهای "مستقل" برای اینکه نشان دهند که "دمکراسی" در کردستان عراق حاکم است، با مردم در مورد انتخابات به گفتگو می نشینند و هر کس سنخنان این مردم بجان آمده را  گوش دهد، پاسخهای در خور و دندان شکن آنان به تبلیغات کاندیداهای این احزاب و  به وعده های سر خرمن آنان را بخوبی درخواهد یافت. برای اینکه تصویر واقعی تری از فضای سیاسی و انتخاباتی در کردستان عراق داشته باشید می توانم بگویم که احزاب ریز و درشت در قدرت همراه با کاندیداها و هوادارانشان در یک جبهه در تقابل انتخاباتی و برای شیره مالیدن بر سر مردم، دارند خوش رقصی های تبلیغاتیشان را بنمایش می گذارند و طرف دیگر قضیه اکثریت مردمی هستند که طی 23 سال حاکمیت این احزاب همچنان در وضعیت نابسامان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بسر می برند.