۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

"خودکشی" زنان، قتلهای ناموسی نامرئی، قاتل کیست؟



هر از چندی اخبار خودکشی و خود سوزی زنان در مناطق مختلف کردستان منتشر می شود با اینکه پای قاتل معینی در کار نیست اما این خودکشی ها در چهارچوب قتلهای ناموسی قرار می گیرند. روز چهار شنبه 31 ژوئیه زنی در شهر اربیل کردستان عراق 26 ساله، متاهل و دارای دو فرزند بدلیل مزاحمتهای تلفنی فردی ناشناس که بعدا مورد بدگمانی همسرش قرار می گیرد، بر اثر فشارهای روحی، فکری با روسری اش خود را خفه و به زندگی اش پایان می دهد. بنا به این خبر همسر این زن بعد از بروز بدگمانی، او را ترد و به منزل خانواده اش می فرستد. در مورد خودکشی هایی از این دست هر کس بنا به فراخور درک و بررسی خود بدنبال مقصر چنین واقعه تلخ و دردناکی می گردد. آیا زن مقصر بود؟ همسرش او را تهدید کرده بود؟ آیا مزاحم تلفنی عامل این واقعه بوده است؟ و دهها سوال از این نوع مدام در چرخش است که مسبب اصلی این خودکشی و نظایر آن را دست نشان کند و قاتل را بازشناسد.


جان زنی 26 ساله دارای همسر و دو کودک گرفته شده است. این زن و صدها زن دیگر که با دستان خویش و به خاطر تردید و بدگمانیهای همسر یا اطرافیان به زندگی خود پایان می دهند چندان ساده نیست. ظاهرا گرفته شدن جان این زن بطور فیزیکی توسط همسر یا شخص ثالثی صورت نگرفته است و داستان این را نشان می دهد که گویا خود زن قاتل خویش بوده است و کسی در این رابطه مورد تعقیب و دادگاهی کردن واقع نمی گردد. حال که پای قاتلی حقیقی و حقوقی در بین نیست و شاکی معینی برای تشکیل پرونده وجود ندارد آیا باید به همین سادگی از کنار این موضوع رد شد؟  این زن و صدها  زن دیگر با موقعیت مشابه یا متفاوت او، عاشق زنده ماندن و زندگی کردن بوده اند. پس اگر اینطور است باید پای عامل و مسببی در تحمیل گرفتن جان او در میان باشد.  او برای پایان دادن به زندگی خود تصمیمی را گرفته بوده که این تصمیم ناشی از فشار های بیش از حد فکری، روحی و روانی از سوی همسر و اطلافیانش در رابطه با مسایل به اصطلاح ناموسی بوده  که دست به خودکشی زده است.
او با دستهای خود جان خود را گرفته است با اینکه عاشق زندگی و زنده ماندن در کنار کودکانش و لذت بردن از تنها یکبار حق حیات بوده است. او و صدها نمونه همچون او دست به خودکشی زده اند بدون اینکه قلبا خواهان پایان دادن به حق حیات خود بوده باشند. پس اگر پای قاتلی در میان نیست چگونه می توان از این نوع خودکشی ها جلوگیری کرد؟. اما اینگونه نیست که پای قاتلی در میان نبوده باشد. قاتل و مسببین اصلی  هر روز در جامعه باز تولید می شوند. سنتهای عقب مانده، باورهای مردسالار و مذهبی، قوانین ارتجاعی حاکم بر جامعه، فشارهای روحی و فکری از جانب همین سنتها از سوی باورهای مردسالارانه، تهدیدها  و دیگر افکار عقب ماده و ارتجاعی ای هستند که همچون خوره ای به جان جامعه و این دست از زنان نگونبخت می افتند. مذهب، مردسالاری، فرهنگ و سنتهای عقب مانده بویژه در میان همسران مرد، پدر و برادران با حمایت قوانین حاکم بر جامعه، قاتلان اصلی و بانی و مسبب گرفتن جان زنانی است که اسم آنرا خودکشی گذاشته اند. فضای احاطه شده بشدت پوسیده تعصبات ناموسی که زن را برده مرد و موجودی درجه دو بحساب می آورد، قاتل این دست از زنان است. اگر همسر این زن او را مورد "بدگمانی" قرار داده است و او را از منظر فرهنگ، سنت و قوانین اسلامی و افکار مردسالارانه ترد می کند، در میان چنین فرهنگ و سنتی ادامه حیات برای این زن یعنی مرگ تدریجی، یعنی خار و ذلیل شدن در میان همین افکار و باورها در محیط پیرامون او. قاتل این زن و صدها مورد دیگر همچون او قوانین و فرهنگی است که هم اکنون در کردستان عراق یا در هر کشور اسلامزده ای زنان را در یک زندان روحی و روانی اسیر کرده است. اگر عکس این ما جرا روی می داد و مرد از سوی زنی مورد "مزاحمت" تلفنی قرار می گرفت، بی گمان برای مرد این نوع مزاحمتها شیرینترین لحظات و دقایق زندگی اش می بود و لابد همسرش را مورد تمسخر قرار می داد که گویا همه شیفته او هستند و به خود افتخار می کرد.
راه چاره زنانی که با هیولای قانون، فرهنگ و سنتهای مرد سالار و ضد انسانی مواجه هستند خودکشی ( تحمیل کشتن )  نیست. تحمیل خودکشی و اتخاذ آن بعنوان خلاص شدن از فشارهای فکری و روحی یعنی میدان دادن به همین فجایع علیه زنان. راهکار ایستادگی و مبارزه در مقابل همین باورهای عهد عتیقی است که دسته دسته زنان را قربانی خود می کند. جسارت و شهامت در تعرض به فرهنگ اسلامی مرد سالار در موارد زیادی قدرت، توان و جربزه زنان و مردانی که در دفاع از حقوق برابر زن و مرد تلاش کرده و می کنند را بالا برده و بر محیط پیرامون تاثیر مثبت گذاشته است. رواج و گسترش روحیه مبارزاتی برای عقب نشاندن سنتها و فرهنگ ضد زن در هر جایی، وظیفه زنان و مردانی است که می توانند با اعتماد بنفس در جهت شکل دادن و متحد کردن دیگران برای مبارزه ای بی امان علیه قوانین و فرهنگ ناموس پرستی، تحمیل خودکشی را حاشیه ای کنند. راه  چاره نهایی اما کنار زدن سیستم و دم و دستگاه حاکم و مدافع این قوانین ارتجاعی و جایگزین کردن آن با  جامعه ای آزاد، برابر و انسانی است. این دنیای نابرابر و وارونه را باید با قوانین، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سنتهای ضد انسانی اش دگرگون کرد و بر روی قاعده اصلی اش قرار داد. 2 اوت 2013

۱ نظر:

  1. afarin--be--shoma--enteghad--az--khod--behtarin--enteghad--+...++irantv.tv-+...+iranonair.com-++moris1315@gmail.com-...++mohabatnews.com--+

    پاسخحذف