۱۳۹۳ خرداد ۱۴, چهارشنبه

در حاشیه کنسرت اخیر شهرام ناظری

اخیرا شهرام ناظری خواننده ای که خود و آوازهایش در میان بخشی از مردم دوستدارانی دارد، در کنسرتی به اجرای یک آهنگ قدیمی فولکلور کردی پرداخته است که حامیان و کاربدستان رژیم اسلامی در مقابل آن حساسیت نشان داده اند. بیتی از شعر این آهنگ که این حساسیت را برانگیخته است چنین است:
" کرماشانیم فارسی نیه زانم / وه زوانی کوردی قه زات له گیانم" معنی فارسی این شعراین است: " کرمانشاهی هستم فارسی بلد نیستم / به زبان کردی درد و بلات به جونم".

 تا جاییکه به ضدیت رژیم اسلامی و نهادهایش با موسیقی، شعر، شادی، رقص، ترانه سرایی و در مجموع هنرمربوط است، این رژیم همیشه و در همه حال به هر آنچه که بویی از هنر و موسیقی برده باشد ضدیت خود را نسبت به آن نشان داده است. مخالفت و ضدیت حکومت اسلامی با اشعار و ترانه سرایی از هر نوع آن، بخشی از هویت این رژیم است. به این معنا نباید اجازه داد که حاکمیت و هیچ حکومت قلدری در مقابل موسیقی، شعر و هر گونه هنر نمایی و ابراز وجود کارهنری، با و بدون دلیل مانعی ایجاد کند و با این بهانه ها حضور مردم در کنسرتها و هر مکانی که در آن رقص، شادی و موزیک برقرار است، آنرا محدود کند و با این مخالفتها در میان مردم تفرقه ایجاد کند. حکومت اسلامی با گارد گرفتن در مورد شعر و اجرای این آهنگ معین می خواهد بگوید رواج و گسترش آن از سوی خواننده های سرشناسی چون ناظری زمینه ساز قوم گرایی در کردستان است و اندر باب این مسئله به مخالفت، ایجاد محدودیت و اهرم فشار تفرقه افکنانه علیه مردم دست می زند.

نکته دوم این است که این ترانه فولکلور قدیمی، سالها است که در میان مردم غرب کشور، بویژه مردم کرد زبان، حتی بدون موزیک در مجالس، مهمانی ها و محافل مختلف هم آنرا اجرا می کنند. این ترانه و اشعار آن از بدیهی ترین آهنگهایی است که تا کنون سروده شده و بسیاری از مردم بعضا و بطور روزمره آنرا زمزمه می کنند. بنابراین مانند هر شعر و آهنگ دیگری نه تنها منبع و منشا هیچگونه قوم گرایی نیست بلکه کسی هم حق محدود کردن آنرا ندارد. اما آنچه که موضوع را تا حدودی برای حاکمیت مسئله ساز کرده است مربوط به ایجاد موانع و مخالفت با بکارگیری و استفاده از اصطلاحات و واژه هاي زبان مادری و در این مورد مشخص زبان کردی است.

اشعار فولکلور بکار رفته در این ترانه، قبل از اینکه منشا حساسیت نابجا برای رژیم اسلامی و یا سنگ پرشی برای احزاب و نیروهای سیاسی ناسیونالیست کرد باشد، اشعاری عاشقانه است و سالها است که مردم همچون دیگر ترانه های محلی آنرا گوش می دهند و یا آنرا زمزمه می کنند. زبان و لهجه کرمانشاهی آمیخته ای از زبان فارسی و کردی است. شاعر در این بیت ابراز می کند که فارسی بلد نیست. به همان اندازه نیز می تواند بیان کننده عدم آشنایی کامل با زبان کردی هم باشد. چرا که زبان کرمانشاهی مخلوطی از هر دو زبان است. از این رو شاعر وزنه بیشتری به تسلط بر زبان کردی را در این شعر بیان می کند و خطاب به معشوق خود می گوید چون فارسی بلد نیستم به زبان کردی درد و بلات به جونم.

و اما برگردم به خود کنسرت و چند کلمه ای هم در مورد ناظری. شهرام ناظری همچون هر خواننده دیگری در ایران طرفدارانی دارد. بخشی از مردم با کارهایش، صدایش و نوای او خاطره ها دارند. مسئله ای که مهم است و باید نسبت به آن دقت بیشتری کرد این است که او بطور اختیاری قبل از بیان شعر اصلی ابتدا دو کلمه را اضافه کرده است و می گوید: "منالی کوردم". یعنی "بچه کرد هستم". ( که اصطلاحا به مفهوم از تبار کرد هستم معنی می دهد ) بعد به سراغ ادای شعر اصلی می رود. این همان شور و حرارتی است که ناسیونالیسم کرد از بیان و شنیدن آن به وجد می آید. هم شاعر و هم خود شعر بی گناه هستند. شعر در وصف معشوق که اسمش گل بنفشه است ادا شد شده و تا به امروز کسی هم برای تحریک کردن احساسات ناسیونالیستی از آن استفاده نکرده است. اکنون هم بهتر است زیبایی این آهنگ فولکلور و خاطره انگیز بودن آن برای طرفداران و دوستدارانش محفوظ بماند. اگر قرار باشد تبعیض، ستم، نابرابری، ایجاد محدودیت در مورد زبان مادری و امثال اینها از جامعه رخت بربندد، باد زدن این شعر حتی با اضافه کردن "بچه کرد هستم"، و با رنگ و بوی قومی راهش نیست و نمی گیرد.

راه مقابله با ستم و نابرابری های اعمال شده توسط هر دو حکومت پهلوی و اسلامی و حتی حکومتهای پیش از آنها واعمال تبعیض و نابرابری علیه مردم در کردستان، برافراشتن خواست حقوق برابر و شهروندی برای کل مردم در سراسر کشور است. مردم منتسب به ملیتهای، کرد، آذری، بلوچ، عرب، ترکمن و غیره در ایران، حق دارند و باید از امکان آموزش و بکارگیری زبان مادری و حقوق برابر شهروندی برخوردار باشند. این خواست بحق ومشروع مردم است. اما باید توجه داشت که بر بستر این تبعیض ها و نابرابری هایی که در طول سالیان علیه مردم اعمال شده است، تفرقه و دو دستگی در میان مردم منتسب به ملیت یا زبانهای مختلف در کشور دامن زده نشود. "شور بپا کردن" شهرام ناظری در اجرای این برنامه از این جنس است.

بی دلیل نیست که عبدالله مهتدی بعنوان نماینده وسخنگوی یکی از جریانات قوم پرست به وجد آمده است و از ناظری قدردانی و حمایت می کند. مهتدی در پیامی به شهرام ناظری اعلام می کند که: " کاک شهرام ناظری دستت درد نکند، دمت گرم. بانک برآوردنت برای کرد و فرهنگش مایه دلخوشی همه دلسوزان است. بگذار آن صدای رسای کردی به گوش همه دنیا برسد. ما همه حامی تو هستیم و تنهایت نمی گذاریم".

همانطور که ملاحظه می کنید ناسیونالیسم و قوم پرستی می تواند با این گونه بیانات از نوع پیام مهتدی، بر بستر چنین اتفاقاتی در میان مردم تفرقه ایجاد کند و با داعیه دفاع از حق مردم منتسب به کرد، چه در شرایط کنونی و چه بعد از گم و گور شدن جمهوری اسلامی، به جامعه خون بپاشد. شهرام ناظری خود نیز بعنوان یک خواننده تاکنون در مقابل حتی یک مورد ناچیز از ستمی که حاکمیت طی این سالها علیه کل جامعه اعمال کرده است، چیزی بیان نکرده است. کسی هم از او چنین انتظاری ندارد. او سالهاست که در فضای سیاهی که حکومت علیه مردم فراهم کرده است در کنار اصلاح طلبان حکومتی مشغول کار هنری خود بوده است و بهتر است به همان کارهای تاکنونی اش سرگرم باشد اما بر بستر اجرای یک آهنگ و برجسته کردن یک بیت ازشعرآن و اضافه کردن دو کلمه "منالی کوردم" به آن، مجاز به رواج دادن تفرقه در میان مردم نیست. شهرام ناظری با برجسته کردن این شعر در جهت منافع خود، می خواهد شرکت کردنش در اجلاس روحانی را پرده پوشی کند.

بهتر است جریانات ناسیونالیست و قوم پرست کرد هم دل خود را به این خوش نکنند که گویا با برجسته کردن این شعر با اجرای شهرام ناظری ممکن است تحرکی را شاهد باشند. شهرام ناظری در طول عمرحکومت جمهوری اسلامی در کنار اصلاح طلبان حکومتی قرار داشته است. به دعوت روحانی در اجلاس دست اندرکاران هنری لبیک گفت و در این اجلاس شرکت داشت. اگر این جریانات دل به این خوش کرده اند، اما از نظر مردم آگاه و مدرن در کردستان، هم اجرای شهرام ناظری درادای این شعر و هم واکنش دستگاههای حکومت نسبت به آن، هردو تفرقه افکنانه است. تجربه یوگسلاوی بسیارآموزنده است. مردم منتسب به صرب، کروات و مسلمان سالها هم همچون خویشاوند و در اوج صمیمیت در کنار هم داشتند زندگیشان را میکردند. بروز چنین جرقه هایی از سوی عناصر به اصطلاح شناخته شده سبب دامن زدن به تفرقه و تقسیم قومی وملی در میان آنان شد و زندگی شهروندان در آن جامعه را به تباهی کشانید.

مردم شهرهای کردستان راه پایان دادن به ستم، تبعیض و نابرابری بر مردم منتسب به ملیتهای مختلف را نه تنها برای مردم کردستان بلکه برای رهایی مردم سراسر کشور از شر نکبت اسلامی، در رشد و تقویت مبارزات متحدانه هر روزه علیه کلیت رژیم، علیه احکام اعدام، علیه سیه روزی و علیه زندگی زیر خط گرسنگی که این حکومت از ابتدا تا به امروز بر آنان حاکم کرده است می بینند و رسالت خود را در دفاع از منافع کارگران، حقوق زن، حقوق کودک و برای تحقق یک زندگی انسانی و بدون تبعیض تعریف می کنند. طبعا رفع ستم و نابرابری علیه مردم منتسب به ملیتهای مختلف، برخورداری از حق بی چون و چرای آموزش و بکارگیری زبان مادری و دهها خواست و مطالبه بر حق دیگر مردم در ایران، از کانال مبارزه ای متحد و سراسری علیه هر گونه تفرقه توسط رژیم اسلامی وعلیه سیاست تفرقه افکنانه جریانات سیاسی قوم پرست و ناسیونالیست می گذرد.*
3 ژوئن 2014

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر