۱۳۹۰ اسفند ۲۷, شنبه

شعبده بازی علی جوادی در مخالفت با اعتراض عریان

در کنگره اول حزب کمونیست کارگری در سال 1994 یعنی حدود 18سال قبل بحث بر سر تصویب برنامه حزب بود. رفیقی در کنگره نوبت گرفت و پیشنهاد کرد که بندی  با این مضمون در برنامه حزب قید شود: "برداشتن عکسهای نیمه برهنه در تبلیغات و پوسترها بر روی کالاهای تجارتی". منصور حکمت در مخالفت با این پیشنهاد صحبت کرد. استدلال بجا و درست او بعد از توضیحات لازم  این بود که چنین بندی ما را در کنار نیروهای اسلامی که علیه زنان فتوا صادر می کنند تداعی خواهد کرد از این رو آوردن چنین بندی در برنامه حزب را نادرست ارزیابی کرد. استدلالی که منصور حکمت در رد چنین بندی بیان کرد پیشنهاد دهنده را نیز متقاعد کرد. علی جوادی و آذر ماجدی هم در آن کنگره حضور داشتند. امیدوارم یادشان آمده باشد. با این نقل از حافظه به موضوع اصلی می پردازم. برهنگی و اعتراض عریان زنان سبب شد تا دست کلاه مخملی های حزب اتحاد بیشتر رو شود. استدلال پوچ و بی مایه اینها این است، آذر ماجدی می گوید: "چرا به اسم کمونیسم کارگری این کار را می کنید"؟، علی جوادی می گوید: "نباید به این حرکت اسم انقلابی اطلاق کرد" و در باب تعریف از انقلاب متن بلند بالایی از منصور حکمت تحت عنوان "کارگران و انقلابات" را به کمک طلبیده است تا حرکت برهنگی را غیر انقلابی توضیح دهد. و هر دو می گویند تقویم برهنگان دارد بفروش می رسد و این یعنی کالا کردن تن زنان برهنه. آنچه که این دو نفر در "نقد" انقلابیون برهنه تا کنون بیان کرده اند نقد نیست بلکه مخالفت تند و دو آتشه کسانی است که از موضع به اصطلاح "چپ" و آنهم برای قانع کردن چند نفر دور و بر خود، دست ملی مذهبی ها را از پشت بسته اند.
ماجدی اصرار دارد که نباید با نام کمونیسم کارگری برهنه شد. در نوشته قبلی پاسخ مواضع آذر ماجدی را داده ام اینجا فقط این سئوال مطرح می شود که جواز کمونیسم کارگری را چه کسی بنام آذر ماجدی و حزب اتحاد ثبت کرده است که او داعیه مالکیت آنرا دارد؟ این گونه ادعای مالکیت بر گرایش کمونیسم کارگری ادعایی عقب مانده و پوچ است. ایشان زیادی خود را درمحور کمونیسم کارگری قرار داده اند. عبای  تملک بر کمونیسم کارگری آنهم با این مواضع عقب مانده زیادی بتنشان گشاد است. این نوع تفکر تملک مابانه و فئودالی منش، ناشی از کم آوردن قافیه و بیش از حد هم نا مربوط  است.
علی جوادی نیز در "نقد" حرکت انقلابی کسانیکه در این تقویم و ویدئو علیه مذهب و سنتهای مردسالار و عقب مانده دست به این ابتکار انقلابی زده اند، طبق معمول به منصور حکمت پناه برده است تا "نقدش" را در صفوف حزبش مقبولیت بخشد و از اینکه خود را در کنار طیف ملی اسلامی و همان کلاه مخملی ها جای داده اند، قدری کنار بزنند و با کمک گرفتن بخشهایی از آن نوشته، کلمه "انقلاب" بطور عام  که در ادبیات سیاسی احزاب چپ و کمونیست، تغییر قدرت در جامعه و در مصاف بین طبقه کارگر و حاکمیت تعریفی پایه ای، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد، آنرا در تضاد با پدیده اعتراض عریان توضیح دهد و سپس نتیجه می گیرد که کادرهای  حزب کمونیست کارگری با برهنه شدن می خواهند اینگونه انقلاب طبقه کارگر را به سرانجام برسانند. به این می گویند عوامفریبی.
علی جوادی نمی تواند روی پاهای خودش بایستد و به ساده ترین مسایل دنیای امروز پاسخ دهد. هر بار ناچار است سندی از منصور حکمت را نقل کند تا از پاسخ به موضوع اصلی طفره برود. منصور حکمت خود تلاش زیادی کرد که این متد کلیشه ای و نقل قولی در جنبش کمونیسم کارگری جائی پیدا نکند. رجوع و استناد کردن به نوشته "کارگران و انقلابات"، و توضیح علی جوادی پیرامون آن به مسئله اعتراض عریان و جنبش برهنگی و جایگزین کردن آن با انقلاب کارگری زیادی بی معنی، ناشیانه، نچسب و دلبخواهی است. این حزب از فرط بی مایه بودن در توضیح پدیده های پیش رو مدام ناچار است حکمت، مقالات و نوشته های او را به کمک بطلبد بلکه بتواند تصویری سفید و سیاه از موضوع را در مقابل مخاطب خود قرار دهد و در رجوع به نوشته های حکمت برای آوردن فاکتی از او بد جوری خراب می کنند.  ایشان حرکت تابوشکنانه زنان را که از آن بعنوان حرکتی انقلابی نام برده شده است را آگاهانه و بگونه ای عوامفریبانه با مسئله کارگران و انقلابات توضیح می دهد. می خواهد بگوید بکارگیری کلمه انقلاب فقط مختص به انقلاب کارگری است و اگر کسی مثلا در عرصه هنر، ادبیات، تکنولوژی و غیره پدیده جدیدی خلق کند مجوز بکارگیری و نام بردن از هر حرکت انقلابی  در این عرصه ها را دریافت نخواهد کرد. این نوع استدلال بیشتر از هر چیزی به چشم بندی و شعبده بازی شبیه است، این نقد نیست حتی مخالفت با جنبش برهنگی هم نیست به این می گویند عوامفریبی محض.
نیازی به این نیست که کسی با سیاست و کمونیسم آشنایی داشته باشد تا بداند معنی انقلاب چیست. هر آدم معمولی این را می داند  که هر حرکت متفاوت و جدیدی در رد و کوبیدن پدیده های کهنه و در اعتراض به آن پدیده،  اقدام و حرکتی انقلابی محسوب می شود. رد پدیده کهنه و نقد آن یک اقدام انقلابی است. مستقل از جنبش برهنگی و مستقل از اعتراض عریان، انقلابی عمل کردن در عرصه های مختلف نظیر تحول و انقلاب در شعر، هنر، دادستان نویسی، تکنولوژی، پزشکی و دهها عرصه دیگر زندگی اجتماعی بشر در چنین ظرفیتی، حرکت یا اقدامی انقلابی محسوب می شود. این ساده ترین و ابتدایی ترین تعریفی است که بطور کنکرت از انقلاب بطور مشخص می توان بیان کرد و هر کس در این دنیا زندگی کرده باشد آنرا می فهمد. این در حالی است که اعتراض عریان و جنبش برهنگی علیه اسلام، شائبه های مذهبی و شکستن تابوهایی که ماجدی و جوادی به نیروی حایل در مقابل آنها تبدیل شده اند دنیا را متوجه خود کرده است. با استدلال علی جوادی باید در محکومیت این گفته منصور حکمت هم گام بردارد که گفته بود "انقلاب آینده در ایران زنانه خواهد بود".
رنسانس و عصر روشنگری در تاریخ زندگی بشر تحول و انقلابی عظیم علیه ارتجاع، مذهب و کلیسا بود. جنبش برهنگی در اعتراض به اسلام سیاسی که در چند دهه اخیر دنیا را در کام کثافت خود فرو برده است رنسانسی در عصر ما است و مخالفین این حرکت در حزب اتحاد آنرا نه تنها به هیچ می گیرند بلکه افتخار ایستادگی در مقابل این حرکت رو به پیش را نصیب خود کرده اند. جنبش اعتراض عریان همانند عرصه های دیگر جنبش اعتراضی علیه حاکمان اسلامی تعرضی به گندیدگی قوانین و فرامین پوسیده اسلامی و مذهبی است. تابوهای ساخته و پرداخته اسلامی را یکی پس از دیگری دارد خورد می کند. همان اندازه که جنبش زنان، جوانان و دیگر جنبشهای اعتراض اجتماعی در کوبیدن حکومت اسلامی سرمایه می تواند تکیه گاهی برای پیشبرد امر مبارزه طبقه کارگر علیه حکومتهای اسلامی سرمایه باشد، بی گمان جنبش اعتراض عریان نیز نه تنها مانعی در مقابل انقلاب اجتماعی طبقه کارگر نیست بلکه در رسوا نمودن شائبه های مذهبی که کمر کارگر را خم کرده است نقش موثری ایفا می کند. در کشورهای اسلام زده نسبت به کشورهای سرمایه داری غربی، طبقه کارگر بطور مضاعف از سرمایه و از گنداب اسلامی رنج می برد و زندگیش تباه شده است. به هر درجه ای که اسلام و قوانین اسلامی حاکم توسط جنبشهای اعتراضی به عقب رانده شود به همان اندازه به نفع جنبش طبقه کارگر نیز هست اما هر یک از این جنبشها جایگاه، نقش و تعریف خاص خود را دارند. بنابر این کسی گمان نمی کند که اعتراض عریان به ضرر جنبش طبقه کارگر بعنوان طبقه ای که می تواند تمامی جنبشهای اعتراضی در جامعه را حول پرچم خود سازمان دهد عمل می کند بلکه برعکس کوبیدن هر درجه از کثافت اسلامی در کشورهای اسلامزده توسط جنبشهای رادیکال و سکولار، گامی در راه پیش روی برای جنبش انقلابی طبقه کارگر است. از نگاه کارگری که حاکمیت اسلامی، جریانات و لایه های ارتجاع مذهبی مانع از متشکل و متحد شدن او است، در سوراخ کردن اسلام سیاسی توسط رادیکالیسم اجتماعی و توسط هر بخشی از جامعه که مذهب را یک گام به عقب نشینی وادار کند به نفع انقلاب اجتماعی طبقه کارگر است نه برعکس.
اما تصویر ارائه شده توسط علی جوادی آگاهانه دادن تصویری وارونه است. می خواهد این را به خواننده القا کند که انقلابیون برهنه و جنبش اعتراض عریان اسم خود را چون انقلابی گذاشته اند در نتیجه می خواهند با اعتراض عریان و بجای طبقه کارگر انقلاب کنند. این نوع به تصویر کشیدن و لوث کردن این حرکت شبیه عوامفریبی ملاها برای عوام است. شبیه دادن تعریف از کمونیست بروایت همین روضه خوانها است که به عوام می گفتند کمون یعنی خدا، نیست هم یعنی نیست و نتیجتا کمونیست یعنی خدا نیست. اینها هرچه بیشتر بر مخالفت خود اصرار میکنند هم فرهنگ غیر سیاسی خود را بیشتر نمایان میکنند و هم ذهنیت ملی اسلامی خود را. البته هدفی هم جز فروختن این نظرات به  ملی اسلامی ها ندارند. ظاهرا اینبار ملی اسلامی ها هم به اندازه اینها به مصاف با این حرکت نیامده اند.
نوشته "کارگران و انقلابات" حیطه دگرگونی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کل جامعه را تا بدست گیری قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر مورد بحث و بررسی قرار می دهد و روشن می کند. شاهکار نوشته اخیر جوادی لوث کردن بحث انقلاب کارگری است. جابجایی و دادن تفصیر دلبخواه و گمراه کننده از نوشته منصور حکمت، مانع از موضع عقب مانده و رسوای آنان نخواهد شد. "نقد" دیگرمخالفین اعتراض عریان در رهبری حزب اتحاد، تنفر عمیق آنان از حزب کمونیست کارگری است. با و بدون جنبش اعتراض عریان این جماعت حزب نفرت از حزب کمونیست کارگری را بنیاد نهاده اند. فکر کنیم مریم نمازی از کلمه انقلابی استفاده نمیکرد و فرض کنیم مریم و رفقای دیگری که کلیپ مربوطه را تهیه کرده اند عضو این حزب نبودند آیا باز هم اینها با همین نفرت و عصبانیت به این مساله برخورد میکردند؟ آیا کار عالیا هم از نظر اینها به فحشا شباهت دارد؟ انحطاط واقعا توصیف خوبی برای موقعیت این دوستان است. انسانهایی که با پراتیک روزمره شان تاریخی از مبارزه علیه هرگونه آثار و علایم بورژوایی و اسلامی را با خود دارند، توسط داش مشتی های حزب اتحاد با انواع ادبیات و فرهنگ مذهبی روبرو می شوند.
و اما فروش تقویم انقلابیون برهنه. مخالفین جنبش اعتراض عریان در حزب جوادی که پرچمدار مخالفت با آن هستند در این مورد هم می کوشند افراد صفوف خود را متقاعد سازند که فروش تقویم هیچ گونه مغایرتی با فروش مجلات و تقویم برهنگی آنگونه که در سیستم بورژوایی رایج است ندارد. خریداران تقویم انقلابیون برهنه کسانی در صف اعتراض به اسلام سیاسی و در صف تابو شکنان علیه شائبه های مذهبی هستند. با افتخار این تقویم را خریداری می کنند و خود را بخشی از جنبش اعتراض عریان و سکولاریسم در جامعه می دانند. این را جوادی و ماجدی بهتر از ما می دانند. اگر کسانی نیاز به مجلات سکسی داشته باشند، بازار سرمایه و نظام کالایی سالهاست که آنرا بوفور در اختیار جامعه قرار داده است. ذهنیت ماجدی و جوادی در این مورد سر سوزنی با حاجی بازاری های عقب مانده و اسلام زده تفاوت ندارد. پا فشاری اینها بر تشابه مابین تقویم اعتراض عریان با عکس مجلات لختی در بازار سرمایه نیز از جنس همان عوامفریبی های اخلاقی سخنگویان منبرها و از جنس تبلیغات جریانات ملی اسلامی علیه زنان است. بجز نابغه های این حزب، ملی اسلامی های دیگر و همچنین آخوندها هم همینطور نگاه میکنند. این عوامفریبی فقط ویژه درک، تفکر و نگرش و نفرت آنها علیه حزب کمونیست کارگری است. پا گذاشتن وارونه جوادی و ماجدی در این مصاف کار دستشان داده و با توجیهات بی پایه و عوام پسند، نمی توانند  از گندی که بالا آورده اند خود را خلاص کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر