۱۳۹۲ اردیبهشت ۶, جمعه

مردان زنانه پوش



حرکت زنان سرخپوش مریوان و حمایت مردان زنانه پوش از آنها سبب شد تعدادی اندک آنرا ناسیونالیستی ارزیابی کنند. قبلا در نوشته ای تحت عنوان "بدون سکه"! در ستایش مردان زنانه پوش، پاسخی به این اظهارات داده ام. اما پاسخ من حامد خاکی را نیز نه وادار به پرداختن به اصل موضوع، بلکه ناچار به موضع گیری علیه حزب کمونیست کارگری کرد. قصد من در این نوشته قانع کردن ایشان و کسانیکه تلاش کردند از حمایت مردان زنانه پوش ناسیونالیسم را استخراج کنند نیست بلکه نشان دادن نگرش، خط ومتدی است که بدرست اینگونه حرکتهای اجتماعی را به خود بی ربط می داند و نسبت به آن بیگانه است.
در هفته گذشته من سه مطلب با عناوین مختلف در این باره نوشته ام و این هم چهارمین مطلب است. در هر کدام از سه مطلب قبلی از زوایای مختلفی به این موضوع اشاره کرده ام. در اولین نوشته که  بتاریخ 18 آوریل یعنی تنها سه روز بعد از واقعه مریوان نوشته بودم، به آنچه که "منتقدین" اقدام حمایت کنندگان را ناسیونالیستی می خوانند پرداخته ام. در پایین قسمتی از این نوشته را که به موضوع مورد بحث و نقد من از ناسیونالیسم مربوط است میاورم.

"در مورد لباس زنانه همینقدراضافه کنم که طیفی با اظهار نظراتشان پوشاندن لباس زنانه کردی بر تن یک مرد در مریوان را توهین به لباس کردی ارزیابی کرده بودند. این طیف از سرعرق ناسیونالیستی و تقدس لباس کردی، علاقمند بودند همچنان سوراخ دعا را گم شده تصور کنند و بجای تعرض به زن ستیزی حکومت اسلامی به قرب و ارج نهادن به لباس زنانه کردی بچسبند. در یک نوشته از این طیف خواندم که گفته بود "دادگاه جمهوری اسلامی در مریوان به لباس کردی بی احترامی کرده است". اما در سراسر این نوشته و در دفاع از لباس کردی، جایی ندیدم که زن ستیزی این رژیم را مورد تعرض قرار داده باشد. تعجب آورهم نیست چرا که در مخیله ناسیونالیسم کرد یا هر نوع دیگری از ناسیونالیسم، زن همان جایگاهی را دارد که در قوانین اسلامی دارا است"
علاقمندان به خواندن این سه مطلب را رجوع میدهم به وبلاگ شخصی ام . این هم لینک هر سه مطلب.




پرداختن به این مسئله تنها در همان حد از نظر من قابل نقد و بررسی بود و بعد از آن جای دیگری این دسته از پیامها قد علم نکرد. قدی هم نداشت تا آنرا علم کند. حامد خاکی چهار مورد را با ذره بین کشف کرده است  و آنرا همچون لباسی گل و گشاد بر تن حمایت کننده گان زنانه پوش کرده تا بلکه اصل حرکت را حاشیه ای کند. برای دست شستن خود در حمایت از این اقدام ابتدا لازم بود آنرا با این بهانه که ناسیونالیستی است آلوده جلوه دهد تا سپس پوپولیسم را هم از نیرویی که ( ما باشیم ) به حمایت از آن پرداخت بیرون بکشد و خیال خود را از هر جهت راحت کند. بخشهای زیادی از نوشته ایشان و پاسخ عباس رضایی پرداختن به این مسئله نیست. رفتن به سراغ مسایلی است که قبلا پاسخ آنها داده شده است. منتها مردان زنانه پوش هم بهانه ای شد تا همچنان حزب کمونیست کارگری مورد حمله این خط قرار گیرد.
ابتدا بگذارید تکلیف این چهار مورد را روشن کنیم بعد به سراغ جنبه های دیگر موضوع خواهیم رفت.
حامد خاکی در میان بیش از 100 عکس  و پیامهای منتشر شده در کنار آنها از مردان زنانه پوش، با ذره بین و انبر به سراغ  چهار مورد از اظهار نظر حمایت کننده گان رفته است تا ثابت کند که اقدام حمایتی آنها ناسیونالیستی است. ایشان با این خط  فکری و برخورد به این مهمترین مسئله اجتماعی روز در این دوره، حرکت حمایت کنندگان از زنان مریوان را دو دستی تقدیم ناسیونالیسم کرد می نماید. با مشاهده همان چهار موردی که خود ایشان به آن اشاره کرده است و برای نشان دادن بی ربطی اش نسبت به کل ماجرا، تنها راهی که پیش پای خودشان گذاشته اند فرار از مهلکه است نه پاسخی سیاسی و اجتماعی از موضع کمونیسم دخالتگر و تاثیر گذار که بتواند  حتی  آن چند نفر را نیز متوجه اشکال گفته هایشان سازد.
نگران و ناراحت است از اینکه حمایت آن صد نفر مورد ستایش من قرار گرفته است چرا که گفته ام حرکتشان جسورانه بوده است. با تاکید دوباره باید گفت که اقدام حمایت کنندگان مرد در پوشیدن لباس زنانه عمیقا جسورانه بوده است. حامد خاکی شاید بهتر از من بداند که در قاموس ناسیونالیسم و اسلام به اندازه هم، لباس زنانه در هر فرم و مدلی در هر منطقه و دیاری مترادف است با فحش و ناسزا.
ایشان با این مشکل دارد که چرا آنرا الک نکرده ام و آن چهار مورد را از این صف بیرون نینداخته ام. اقدام چهار نفر در حمایت از زنان سرخپوش مریوان که لباس زنانه بر تن کرده اند و در کنار عکسشان هم چند جمله در مدح لباس کردی و زن کرد نوشته اند قبل از هر چیز  عمل شان در تقابل گفته هایشان است. كسی كه "ناسیونالیسم" را با پوشیدن لباس كردی، رقصیدن، هلپركه، لذت بردن از آهنگهای كردی، حرف زدن با زبان و لهجه كردی و نوع غذا یكی بداند، براستی كه "ناسیونالیسم" را خوب فهمیده است!.
در نوشته قبلی به این اشاره کرده بودم که ناسیونالیسم را از لباس نمی شود بیرون کشید. ناسیونالیسم افق، آرمان و تفکر معینی است که با لباس مدل غربی زنانه و کت و شلوار و کراوت هم، همان ناسیونالیسم است. جریانات و گرایشات سیاسی معین و شناخته شده در کردستان را با افق و اهدافشان می شود شناخت. نه در هه ل په رکی و نوع رقص محلی و لهجه آواز خواندن در میان مردم.
 ناسیونالیسم ایدئولوژی و افکار طبقه معینی است که افق و اهدافش در ضدیت با انسان قرار دارد. پوشیدن لباس زنانه توسط همین چهار نمونه که سراسر تحلیل و بررسی ایشان  بر آن متکی است  و بر ناسیونالیستی خواندن آن اسرار دارد، در واقع و عملا حرکتشان  نقدی بر فرهنگ و سنت ضد زن ناسیونالیسم کرد نیز هست. در جریان واقعه مریوان و حمایت مردان زنانه پوش، جریانات و نیروهای ناسیونالیستی به دیوار تکیه داده بودند و شرمگینانه از دور نظاره گر ماجرا بودند. نگران بودند از اینکه مبادا مورد تعرض ما و چپ جامعه قرار بگیرند. چپ و رادیکالیسم اجتماعی و سرخ پوش در جامعه قدم پیش گذاشت، در خارج کشور کمپین زنان و مردان آنرا حمایت کردند. در سطح دنیا سر و صدا کرد و فرمانده حکومت ضد زن را به عقب نشینی وادار کرد.
در سنت و فرهنگ ناسیونالیسم کرد به اندازه اسلام، زن و لباس زنانه تاریخا تحقیر شده است و همچنان تحقیر می شود. ضرب المثلهای زیادی در فرهنگ ناسیونالیسم کرد هست. در این فرهنگ اگر مردی در یک نزاع بخواهد طرف مقابل را بترساند یا تهدید کند می گوید: " اگر نتوانم فلان کار را انجام دهم  لباس زنانه به تن می کنم". کسانیکه گوشه ای نشسته اند و پیامهای چند نفر را ناسیونالیستی می خوانند، آنرا سایه بانی برای کل این حمایتها قلمداد می کنند، کسانیکه اقدام حمایت کنندگان و چهار پیام را در کل این اتفاق بدست گرفته و آنرا ناسیونالیستی معرفی می کنند دقیقا دارند ضد زن بودن ناسیونالیسم را کتمان می کنند و افکار، آراء افق و برنامه  ضد زن ناسیونالیسم را از زیر ضرب کنار می کشند. گویا اکنون هم با حمایتشان و پوشیدن لباس زنانه مدافع زنان شده اند!. شما با این خط فکری و با این ادعا که این حمایتها ناسیونالیستی است لطفا توضیح دهید که از کی تا بحال ناسیونالیسم به مدافع زن تبدیل شده است!؟.
 آن چهار نفر حمایت کننده که می گویید پیامهایشان ناسیونالیستی بوده است آیا قبول دارید که لباس زنانه بر تن کردنشان (حتی اگر به اقدام خودشان هم واقف نباشند)  درنقد دیدگاه فکری و ضد زن ناسیونالیسم بوده است یا نه؟. آیا واقعا درک این مسئله ساده، خیلی پیچیده و سخت است؟. نمیتوانید در همان میدیای اجتماعی قدری حوصله کنید و به آنها خاطر نشان سازید که عملکردشان شجاعانه و جسورانه اما پیامشان محدود نگرانه و ناسیونالیستی بوده است. اما بحث بر سر متقاعد ساختن چهار نفر نیست بلکه صحبت از حرکتی اجتماعی است که ابعاد و تاثیرات اجتماعی و ماکرو آن تا به امروز نه تنها چهار نفر بلکه صدها و هزاران انسان را متوجه حقانیت آن ساخته است. واقعه مریوان و حمایتهای گسترده از آن به اندازه هزاران مطلب و مقاله و به اندازه چندین سال نقد ناسیونالیسم، ناسیونالیسم را حاشیه ای و چپ و آزادیخواهی، انسانیت و برابری طلبی را به جلو برد. که متاسفانه شما قادر به دیدن و درک آن نیستید عجیب هم نباید باشد چرا که بنا به اعتراف خودتان ناسیونالیسم را مدافع زنان دارید معرفی می کنید.
فضای جامعه چپ و رادیکال است. اگر فضای چپ و رادیکال در کردستان عراق نبود طالبانی و بارزانی هم همین مجازات را به نرم در کردستان عراق تبدیل می کردند. اگر دستشان بسته است و نمی توانند این کار را بکنند بخاطر این است که چپ و کمونیسم و سکولاریسم و فرهنگ مدرن و پیشرو میدان را ازشان گرفته است. اگر مردان در حمایت از زنان لباس زنانه به تن می کنند قبل از هر چیز ناشی از تعمیق این سنت و فرهنگ مدرن و متاثر از رادیکالیسم و چپ جامعه است. حتی اگر لباسها کردی باشند و چهار نفر هم با همان اظهار نظرهای آغشته به فرهنگ و سنت ناسیونالیستی بخواهند نظرشان را مطرح کنند، همین متاثر از فضای رادیکال، پیشرو و برابری طلبانه جامعه است.سوال این است شما چرا اقدام شجاعانه بقیه را تنها بخاطر اظهار نظر چند نفر که عملکردشان هم علیه ناسیونالیسم است تخطئه می کنید؟. شما حتی تحرکی در حمایت از آنانی که بزعم شما عکسها و پیامهایشان ناسیونالیستی هم نبود از خود نشان ندادید؟. و طبق معمول تخطئه کردید و خانه نشینی را موعظه کردید.
نوشته "منتقد" را من بحساب انتقاد از من یا ما نمیدانم بلکه اشتباه فهمیدن کل دنیا را باید در این خط و سیستم فکری نشان داد. با این متد و خط و بزعم ایشان اگر در جنبش کارگری هم چند نفر کارگر با درک و توان خودشان از منافع کارگران دفاع کنند و چند اظهار نظر را هم به غلط در مجمع عمومی کارگران مطرح کنند، از نظر این خط آن مجمع عمومی اخ است و طبقاتی نیست و نهایتا این طرز فکر به تخطئه مجمع عمومی می رسد. اگر کارگری با نگاه ضعیفی از مسایل مبارزاتی اش اظهار نظری بکند، از نظر این خط و با این درک متافیزیکی و مکانیکی، یا باید او را از بقیه جدا کند یا باید مبارزه و اعتراضش را بایکوت نماید.
طبقه کارگری که توان و رسالت بسیج کل جامعه را پشت سر خودش دارد، در جرگه تحولات عظیم اجتماعی توسط همین خط فکری پیغام بهش داده شد که خر نشود این اتفاقات به او مربوط نیست برود خانه بنشیند.  این خط در هر زمینه ای بر مغز اینها سنگینی می کند. گفتم که تقصیر از حامد خاکی و امثال او نیست بلکه این نوعی درک و خط فکری است که کار دستشان داده است و قادر به دیدن اهمیت و جایگاه عینی و واقعی مسایل طبقاتی و روندهای اجتماعی - سیاسی در جامعه نیستند. جنبش کارگری و اعتراضات اجتماعی مردم، مبارزه و اعتراض خود را در اشکال مختلف بطور عینی و ابژکتیو در دستور خود قرار می دهد در عالم ذهنی و متافیزیکی آنرا استخراج نمی کند.
انسانهای زیادی از حرکت زنان سرخپوش مریوان حمایت کردند. نتیجه این حمایتها به غلط کردن افتادنهای فرمانده نیروی انتظامی بود. عقب نشینی کردند. گفتند دیگر این کارها را تکرار نخواهیم کرد، گفتند دیگر آفتابه به گردن جوانان آویزان نخواهیم کرد و گفتند دیگر کسی را با این روشها به قصد تحقیر مورد بی حرمتی قرار نخواهیم داد. جمهوری اسلامی و فرمانده نیروی انتظامی اش در این نبرد اجتماعی و تعرض زنان و مردان شکست خوردند و عقب نشستند. این یک موفقیت بزرگ برای جنبش زنان بود، این موفقیتی برای زنان سرخ پوش مریوان بود، نتایج و بازتابی متحد کننده در سطح اجتماعی در دفاع از حقوق برابر زن و مرد به همراه داشت، موفقیتی برای مردان زنانه پوش بود که از آن حمایت کردند و بلاخره منبعد هیچ مجرمی را با این روشهای ضد زن آماج حمله قرار نخواهند داد. این درسهای این دوره از این جدال اجتماعی بود که جنبش زنان، چپ، آزادیخواهی و کل جامعه را به شوق و ذوق آورد متاسفانه تنها فیلسوفان مکتب متافیزیک را ذوق زده نکرد. این هم دست ما نبود خود این خط چنین سرنوشت بی ذوق و عقیم شده ای را برای خود رقم زده است.
"منتقدین" متاسفانه با پوپولیستی خواندن کمپین فعالین این عرصه و ناسیونالیستی خواندن گفته های چند نفر از مردان زنانه پوش آنهم برای تخطئه آن، فقط نظاره گر بودند و علیه "پوپولیسمی" که این حرکت را در سطح جهانی مطرح کرد، بجز تکرار مکررات  وظیفه ای جز ناسزا گویی به ما برای خود قایل نبودند.حرکت زنان سرخ پوش مریوان، حمایت مردان زنانه پوش و کمپینی که برای جهانی کردن این اعتراض براه افتاد نشان داد که این خط تا مغز استخوان نسبت به رویدادهای اجتماعی که جامعه را به تحرک، هیجان، ذوق، شوق و تعرض علیه ارتجاع و ناسیونالیسم به میدان می آورد بی ربط و بیگانه است.
اینها اهل جنگیدن در این میدان و میدانهای اجتماعی مشابه نیستند. داوری و ایفای نقش مبصر ومفصر، رسالت همیشگی این خط بوده است. من فکر می کردم که اینها از این سنت خانه نشینی و منزه طلبی فاصله گرفته اند و امیدوار بودم كه به مبارزه بر علیه ارتجاع و رژیم اسلامی می پیوندند. امیدوار بودم كه بهانه های بچه گانه و پوچ نیاورند و آستین بالا بزنند كه ناسیونالیسم و ارتجاع اسلامی را در سوراخ كنند. با این اوصاف  امیدوارم آنچه را كه عباس رضایی و حامد خاكی گفته اند و آن خطی را كه اینها  با توجیهاتشان در ناسیونالیستی خواندن حامیان زنان سرخپوش و برای تخطئه اقدام آنان به نمایش گذاشتند، هیچگاه خط رسمی حزب شان نباشد.
26 آوریل 2013

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر