۱۳۹۳ فروردین ۵, سه‌شنبه

در حسرت خاک و مرز، دفاع حزب دمکرات کردستان از مجازات اعدام

اخیرا مصاحبه ای ویدئویی از خالد عزیزی دبیر اول حزب دمکرات کردستان پخش شد است که در این مصاحبه گفته است "برای داشتن یک حکومت در خاک کردستان ایران چه ایرادی دارد که حتی مجازات اعدام برقرار و دیکتاتوری هم حاکم باشد" ( نقل به معنی)

مسئله طرح اجرای مجازات اعدام و یا حکومت دیکتاتوری ابزارهایی است که دبیر اول حزب دمکرات کردستان برای رسیدن به اهداف ناسیونالیسم کرد یعنی سرزمین و خاک کردستان می خواهد بکار گرفته شود. اما چرا تا به این حد این نگرش قصاوت آمیز و بی رحمانه علیه شهروندان و برای رسیدن به این اهداف را باید موعظه کرد؟

حقیقت امر این است که خالد عزیزی و ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران تاریخا برای سهم خواهی و دست یافتن به یک حکومت محلی که از اهداف و آرمانهای قدیمی ناسیونالیسم در بیش از نیم قرن گذشته بوده است، همچنان دارند به این آرزو می اندیشند. حکومتهای ایجاد شده محلی در دوران مبارزات ضد استعماری و برای داشتن یک دولت مستقل تاریخ مصرفش مدتهاست به سر آمده است. از سوی دیگر تلاش برای تحقق همین اهداف در دوره کنونی نیز چیزی بجز تفرقه قومی، راه اندازی کینه و نفرت در میان مردم منتصب به ملیتهای مختلف، بروز جنگ و خانه خرابی مردم، توسط این احزاب چیز دیگری در بر نداشته و ندارد.

بیش از دو دهه از حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق که بر بستر فروپاشی بلوک شرق و قدرقدرتی آمریکا در منطقه بوجود آمد می گذرد. حتی اگر دست یابی احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق فارغ از تحولات جهانی در آن دوره صورت می گرفت و این احزاب با پشتیبانی مردم به این قدرت می رسیدند، باز هم ما شاهد فقر و فلاکت، باندبازی، ثروت اندوزی و رواج افکار و و باورهای عقب مانده و ارتجاعی این نیروها علیه خواست و آرزوهای مردم در کردستان عراق می بودیم. مسئله این نیست که ناسیونالیسم کرد اگر با قدرت خود و مردم محدوده ای را برای اعمال حاکمیت خود برپا می کرد گویا محق بود و یا مشروعیت داشت نه خیر. بلکه مسئله این است که ناسیونالیسم به قدرت نرسیده دوره کنونی در حسرت آرزوهایی که تاریخش تمام شده است دارد آه و ناله سر می دهد و خود را از قافله عقب می بیند.

بارها گفته ایم که راه حل رفع ستم ملی آنچیزی نیست که این احزاب برایش حاضرند حتی مجازات اعدام و حاکمیت دیکتاتوری برقرار کنند. آنها می خواهند ستمی را که حکومت مرکزی اعمال می کند را بردارند و ماموریت و وظیفه اعمال این ستم را خود بر عهده بگیرند و بنوعی صاحب حکومت محلی شوند. کردستان عراق نمونه برجسته این مدل از حاکمیت احزاب ناسیونالیست و قومی عشیره ای است که در این بیست سال فقر و فلاکتی بی حد و حصری را به مردم تحمیل کرده اند که بر بستر این موقعیت باد آورده، سران احزاب حاکم نیز امروزهمگی در لیست افراد میلیاردر جای گرفته اند و از آن سو اکثریت مردم کردستان عراق در آرزوی یک زندگی امن و ابتدایی روزگار را سپری می کنند. این همان خوابی است که حزب دمکرات خالد عزیزی و احزاب ناسیونالیست و قومی دیگر در کردستان ایران در سر می پرورانند.

راه حل رفع ستم ملی این است که همه شهروندان جامعه بطور متساوی والحقوق از سوی حکومت مرکزی برسمیت شناخته شوند. در غیر این صورت حل مسئله کرد با رجوع به آرا عمومی ممکن و میسر است یعنی در یک رفراندم آزاد با نظارت نهادهای بین المللی که از مردم کردستان پرسیده شود آیا به جدایی از ایران رای می دهند یا به ماندن؟ که به نظر من به لحاظ مناسبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و روند رو به رشد و ارتقای جنبشهای رادیکال اجتماعی و مبارزه طبقاتی، گزینه دوم یعنی ماندن و همسرنوشتی انسانی و طبقاتی و بودن در کنار هم مسئله و مشغله مردم کردستان است نه ایجاد منطقه ای که نه آرزوی مردم بلکه آرزوی تحقق نیافته احزاب ناسیونالیست کرد است. دنیای امروز دوران قاضی محمد و ملامصطفی بارزانی و زمان مبارزات ضد استعماری اوایل قرن بیستم نیست. عصر تکنولوژی و همسرنوشتی انسانی و طبقاتی مردم است. از این رو سمپاتی مردم به ماندن در کنار دیگر مردم منتصب به ملیتهای دیگر به یک ضرورت  و حکمی تاریخی در دوران حاضر تبدیل شده است. مردم کردستان با خواست و آرزوهای مردم سراسر ایران تاریخ مشترک دارند.

به اتفاقات و رویدادهای کردستان ایران نگاه کنید. اول مه ها، 8 مارس ها، روز جهانی کودک، مبارزه مشترک مردم سراسر کشور علیه احکام و مجازات اعدام، اعتراض و مبارزه علیه آلودگی محیط زیست و دهها اعتراض کارگری و رادیکال دیگر برای رسیدن به یک زندگی انسانی خواست عمومی و مشترک مردم در شهرهای کردستان و در همسرنوشتی با مردم سراسر کشور است که این خواستها با خواب و خیال احزاب قومی و ناسیونالیست کرد کاملا متفاوت و بهمدیگر بی ربط هستند.

با توجه به آنچه که گفته شد سخنان خالد عزیزی مبنی بر رواج و انجام مجازات اعدام آنهم علیه شهروندانی که سنگ طرفداری از آنان را به سینه می زند عاری از هرگونه احساس انسانی است. این یعنی سهم خواهی از قدرت به قیمت دائر کردن چوبه های دار. این سخنان نشان می دهد که بخاطر داشتن جغرافیایی بنام خاک کردستان ایشان حاضر است قوانینی که قتل شهروندان را مجاز می شمارد را برسمیت بشناسد و دیکتاتوری را بر سرشان حاکم کند. تفاوت قانون و مجازات اعدام و یا برقراری دیکتاتوری مورد نظر خالد عزیزی با آنچه که حاکمان اسلامی انجام می دهند این است که هر گونه اعمال ضد انسانی از جمله مجازات اعدام نه با عمامه و عبا بلکه در لباس محلی و توسط احزاب ناسیونالیست کرد نظیر حزب خالد عزیزی صورت بگیرد. دفاع از مجازات اعدام را پیشتر از این نیز عبداله حسن زاده دبیر کل سابق حزب دمکرات کردستان و عضو رهبری این حزب در تاریخ 3 فوریه 2010 در یک سایت به اسم " بیان " اعلام کرده بود که نباید مجازات اعدام لغو شود. در این سخنان عبداله حسن زاده می گوید:

"لغو مجازات اعدام در یک منطقه و در یک کشور که فضای فکری و سیاسی و فرهنگی آن مثل منطقه و کشور ما باشد درست نیست. او در ادامه می گوید: در فرهنگ ما اگر کسی بداند که او را نخواهند کشت، بخاطر چیز بسیار کم ارزشی آماده است که کسی را بکشد. بنابراین بهترین بازدارنده این است که چنین شخصی بداند اگر کسی را بکشد خود نیز کشته خواهد شد."

لینک سخنان عبداله حسن زاده به زبان کردی

دفاع و استدلال پوچ و ارتجاعی عبداله حسن زاده دبیر کل سابق حزب دمکرات کردستان و خالد عزیزی دبیر کل کنونی و از اعضای رهبری این حزب  در مورد مجازات اعدام به حدی تهوع آور و ضد بشری است که هر انسان آزاده ای را آزار می دهد. عزیزی و حسن زاد میدانند که مجازات اعدام یا قتل عمد دولتی، مجازات نیست. زیرا مجازات به اقدامی گفته میشود که فرد خاطی بعد از تحمل آن متوجه اشتباه و جرم خود بشود و بتواند به زندگی عادی بازگردد. که در مورد اعدام نقض غرض است. اما این دو نفر از رهبران حزب دمکرات کردستان به سبک رهبران جمهوری اسلامی فکر میکنند که اعدام مجازات است و یکی لغو آن را باعث هرج و مرج و قتل وکشتن بیشتر می داند و دیگری اجرای آنرا در خدمت به خاک و مرز مفید می داند. کشتن انسان به هر نوعی و به هر بهانه ای عملی جنایتکارانه و ضد انسانی است. آقای حسن زاده با این گفته نشان داد که مدافع قانون قصاص است و خالد عزیزی نیز در حسرت دست یابی به آرمانهای بی افق و به بن بست رسیده ناسیونالیسم کرد اعدام و حاکمیت دیکتاتوری را تجویز می کند. برای اطلاع خواننده این سطور لازم است بگویم که عبدالله حسن زاده  قبلا آخوند بوده و با بیان این سیاست، عمق ارتجاع آخوندی خود را بیان کرده است.

سیاست حزب دمکرات کردستان، خالد عزیزی و عبداله حسن زاده سیاستی ضد انسانی و مخرب است. لازم است مردم، نیروهای چپ و مترقی و مدافع حقوق انسانی این سیاست را ترد و افشا کنند و با حرکتهای اعتراضی خود علیه مجازات اعدام که سابقه و پیشینه آن در شهرهای کردستان به سنت جا افتاده ای تبدیل شده است با افشای این سیاست ارتجاعی به تلاش خود برای لغو مجازات اعدام بیفزایند. علاوه بر اینکه این سیاست ضد انسانی و مخرب است بیان و دفاع از مجازات اعدام در شرایطی که بسیاری از فعالین سیاسی کردستان و دیگر شهرهای ایران در زیر حکم اعدام به سر میبرند و هر آن احتمال اعدام آنها وجود دارد، ضدیت آشکاری با این زندانیان هم هست.
25 مارس 2014

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر