۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

در مرداد ماه سال 1358 چه گذشت؟


 راهپیمایی تاریخی مردم سنندج بطرف مریوان
(بخش اول)


روز پنجشنبه 5 مرداد ماه مصادف است با سی و سومین سال راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان. پنجم مردادماه سال 1358 مردم مبارز شهر سنندج در حمایت از کوچ تاریخی مردم مریوان دست به یک راهپیمایی گسترده زدند.

پرداختن به وقایع و رویدادهای مربوط به ادامه قیام و انقلاب مردم ایران در سال57 که شعله های آن در کردستان همچنان زبانه می کشید، نیازمند بررسی مفصل تری است که موضوع این نوشته نیست.

در اینجا و بمناسبت سی و سومین سالگرد کوچ تاریخی مردم مریوان، حمایت و همبستگی گسترده مردم شهرها و روستاهای کردستان، راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان، طرح و توطئه های رژیم علیه حرکت اعتراضی و مبارزاتی مردم و آنچه را که در مرداد ماه 58 گذشت بعنوان بخشی از این تاریخ به اختصار مرور می کنیم.

شش ماه قبل از راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان نبردی همه جانبه مابین ادامه دهندگان قیام بهمن 57 در کردستان از یک سو و از سوی دیگر رژیم ضد انقلابی اسلامی تا دندان مسلح در جریان بود.کردستان جایی بود که به یمن حضور نیروهای سیاسی چپ و خواست و مطالبات آزادیخواهانه و برابری طلبانه انقلاب، شرکت و دخالت گسترده مردم، تحمیل شورای شهر سنندج به رژیم بعنوان نمونه ای از اراده حاکمیت توده ای و الگویی برای اعمال اراده مردم و عدم نفوذ جریانات مذهبی و ارتجاع محلی، مقاومت بی نظیری را در مقابل حاکمیت سیاه اسلامی از خود نشان داد که حکومت هار اسلامی با لشکر کشی، توپ و خمپاره باران به راحتی قادر به شکست دادن آن نشده بود.همانطور که اشاره شد تا مقطع کوچ مردم مریوان تحولات و رویدادهای مهمی در سراسر شهرها و روستاهای کردستان در برسمیت نشناختن رژیم اسلامی و مقاومت و مبارزه در برابر آن از سوی مردم اتفاق افتاده بود. کوچ تاریخی مردم شهر مریوان یکی از آن وقایع است که بمناسبت سالگرد این رویداد به آن می پردازیم.

کوچ تاریخی مردم مریوان
23 تیرماه 58 بدعوت اتحادیه دهقانان مریوان و گروههای سیاسی مختلف (عمدتا از سوی سازمانهای سیاسی چپ) در رابطه با سانسور و تبلیغات زهرآگین رژیم اسلامی علیه مردم کردستان تظاهراتی در مقابل رادیو تلویزیون مریوان براه می افتد. تظاهرات کنندگان مرکب از مردم مسلح و اتحادیه دهقانان مریوان در اطراف مدرسه قرآن مفتی زاده، پاسداران محلی و همکاری نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی که به"قیاده موقت" معروف بود و در ساختمان ساواک مریوان مستقر بودند شروع به شعار دادن می کنند.
جمعیت خواهان تسلیم شدن آنان می شوند. سرکرده پاسداران محلی قول تسلیم شدن می هد. اما به محض اینکه جمعیت بطرف ساختمان حرکت می کنند افراد مکتب قرآن و پاسداران محلی مستقر در آن، بسوی جمعیت شروع به تیراندازی می کنند. دو نفر از اعضای اتحادیه دهقانان و یک نفر کارگر شهرداری مورد اثابت گلوله آنان قرار می گیرند و جان خود را از دست می دهند. با مشاهده این وضع مردم خشمگین همراه با نیروهای مسلح اتحادیه دهقانان به مقر مکتب قرآن حمله می کنند. 9 نفر از افراد داخل مقر که از پاسداران محلی بودند کشته می شوند و تمامی اسلحه و مهمات درون این مرکز بدست مردم و اتحادیه دهقانان می افتد.
رژیم اسلامی این واقعه را دستاویزی برای یورش جدیدی به کردستان قرار می دهد. با قلمداد کردن مردم تحت عنوان اینکه "اینها ضد انقلاب هستند" از طریق هوا شروع به اعزام نیروهای نظامی به مریوان می کند. نیروهای رژیم در مسیر مریوان به سنندج واحدی از افراد مسلح جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب را خلع سلاح و دستگیر می کنند.
فواد مصطفی سلطانی رهبر و سازماندهنده اتحادیه دهقانان برای جلوگیری از تحمیل جنگ دیگری به مردم کردستان و این بار در مریوان، اعلام می کند "اگر نیروهای رژیم به داخل شهر مریوان بیایند ما از شهر کوچ خواهیم کرد"
بدینترتیب غروب روز 30 تیر ماه 58 کوچ تاریخی مردم مریوان برای جلوگیری از ترفندهای جنگ افروانه رژیم خمینی و در هم کوبیدن ادامه قیام مردم که شعله های آن در شهرهای کردستان همچنان زبانه می کشید آغاز می شود. مردم مسلح و نیروهای اتحادیه دهقانان به اطراف روستای کانی میران در کنار دریاچه زریبار کوچ می کنند. برای جلوگیری از چپاول و غارت اموال مردم در داخل شهر توسط نیروهای رژیم و پاسداران محلی، واحدهای مسلحی از اتحادیه دهقانان در بلندیهای مشرف بر شهر مریوان مستقر می شوند. تهران مصور آن هنگام در گزارشی در باره کوچ مردم مریوان چنین نوشت:

" زنی که بسادگی می گوید تا پاسداران دست از دخالت در زندگی مردم بر ندارند بر نمی گردم ضد انقلابی نیست". زن کوچ کرده دیگری گفت: " از برگ این درختان تغذیه می کنم اما تا پاسداران در داخل شهر باشند برنمی گردم". "مردم مریوان چرا به کوه و بیابان زدند؟ آیا تمام خانواده های کوچ کرده ضد انقلابی هستند؟"

نمایندگان دولت موقت هراسناک از کوچ مردم مریوان برای مذاکره به مریوان می روند. مذاکرات بی نتیجه می ماند.همزمان با اعزام نیروهای سرکوبگر از راه هوایی به مریوان، رژیم اسلامی برای تقویت این نیروها از طریق زمینی یک ستون از نیروهای نظامی مکانیزه خود را از کرمانشاه عازم مریوان می کند. این ستون برای رسیدن به مریوان می بایست از کامیاران عبور می کرد. خبر اعزام این نیرو توسط فعالین سیاسی در محل به اطلاع مردم کامیاران می رسد. مردم کامیاران در گرمای طاقت فرسای تیرماه58 خود را به جاده مسیر ستون می رسانند و بر روی آسفالت بست می نشینند.
فرمانده ستون را متوقف می کند و به میان جمعیت می رود تا علت را جویا شود.نمایندگان مردم می گویند ما نخواهیم گذاشت که شما برای کشتار مردم مریوان عازم آن منطقه شوید. اگر قصد رفتن دارید باید از روی جنازه های ما رد شوید. فرمانده ستون دستور به بازگشت و عقب نشینی به کرمانشاه را می دهد.این اقدام انقلابی و جسورانه مردم کامیاران یک پیروزی بزرگ محسوب شد که در سرتاسر کردستان با تمجید از آن یاد شد و بر روحیه مبارزاتی مردم کامیاران و شهرهای دیگر کردستان اثر گذاشت.

مردم کوچ کرده مریوان در اردوگاهی اطراف روستای کانی دینار و دریاچه مریوان سکنی گزیدند. تیم ها، کمیته ها و مسئولیتهای متعددی برای رفاه حال مردم در این اردوگاه سازماندهی شد. نمونه ای از اداره امور زندگی مردم توسط شوراهای انتخابی در این محل سازمان داده شد. مردم محکم و استوار بر خواستهای خود وبا شعارهایی که بر روی چادرها نصب شده بود عظم و اراده خود را بنمایش گذاشتند. شعارها چنین بود: "تا بازگشت پاسداران اعزامی به محلهای قبلی خود به شهر باز نمی گردیم. مردم مریوان"، " نه با دولت سر جنگ داریم نه تسلیم پاسداران می شویم"،" رادیو تلویزیون دروغ می گوید و در مورد مریوان سمپاشی می کند".

بدینترتیب هر روز بویژه عصرها برنامه سخنرانی رهبران و فعالین سازمانها، اخبار و رویدادهای مهم کردستان و غیره از طریق بلند گو بر گزار می شد. سراسر کردستان در یک حالت بلاتکلیفی قرار می گیرد. با توجه به اوضاع سنندج، جنگ نقده و کوچ مردم مریوان به خارج از شهر، رژیم برای تکمیل سناریوی حمله به کردستان مجددا اقدام به اعزام نیرو از راه زمینی به مریوان می کند. این بار هم ستونی وسیعتر از قبل را از کرمانشاه و از مسیر کامیاران بحرکت در می آورد. سازمانهای سیاسی نیز حالت آماده باش بخود می گیرند. مردم کامیاران که بار اول توانسته بودند ستون قبلی را زمینگیر و وادار به عقب نشینی کنند، اینبار جمعیتی وسیعتر برای ممانعت از عبور این ستون جاده کامیاران به مریوان را با نشستن بر روی آسفالت داغ و سوزان می بندند. مذاکرات مابین فرمانده ستون و نمایندگان مردم بمدت چند روز ادامه داشت. فرمانده ستون هیئتی را برای دیدار و مذاکره با سازمانهای سیاسی به سنندج می فرستد تا مردم کامیاران را متقاعد سازند که جاده را تخلیه کنند.مذاکره و گفتگو به نتیجه نمی رسد.

از سوی دیگر تعدادی از عشایر مسلح منطقه که هیچ ضبط و ربط سازمانی و مردمی را نداشتند اعلام کرده بودند که به این ستون نظامی شبی خون خواهند زد. از میان سازمانهای سیاسی مسلح در کردستان کومه له و حزب دمکرات برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی نشستهایی با هم برگزار می کنند.

نتایج این گفتگوها این بود که تحصن مردم در وسط جاده یک حرکت سیاسی و توده ای است. نباید به نیروهای اعزامی و طرحهای جنگ افروزانه حکومت ضد مردمی تازه بقدرت رسیده بهانه داد. از سویی تهدید افراد مسلح وابسطه به عشایر منطقه این نگرانی را بیشتر دامن می زد که در صورت حمله این افراد به ستون مستقر در جاده، کشتار وسیعی توسط ستون نظامی متوقف شده در سه کیلومتری کامیاران روی دهد. با اینکه 15 شبانروز مردم مبارز و انقلابی کامیاران مانع از عبور این ستون شده بودند اما نیروهای سیاسی با قدردانی از فداکاریهای مردم از آنها خواستند که به تحصن خود پایان دهند.نیروهای سیاسی مسلح تصمیم گرفتند به نوبت از مسیر عبور ستون نگهبانی بدهند و اوضاع را زیر نظر داشته باشند.اما این کار چندان ممکن و موثر نبود. بلاخره یک شب ستون در میان بهت و حیرت مردم بطرف مریوان حرکت کرد. جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در اطلاعیه ای عنوان می کند که باید به کمک مردم کوچ کرده مریوان بشتابیم. زمزمه حرکت بسوی مریوان از سنندج گسترده می شود.

راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان
روز 5 مرداد 58 تجمع وسیعی از مردم برای راهپیمایی از سنندج به مریوان شکل می گیرد. هزاران نفر از مردم سنندج در حرکتی سازمانیافته در میدان اقبال جمع می شوند و راهپیمایی از سنندج به مریوان آغاز می شود. مسیر جاده خاکی سنندج مریوان مملو از جمعیت می شود. در مسیر راه مردم روستاهای اطراف با راهپیمایان اعلام همبستگی می کنند. سیل مواد خوراکی و نوشیدنی و هر گونه امکانات دیگر توسط روستائیان بطرف راهپیمایان سرازیر می شود. در شهرهای دیگر کردستان، مهاباد، سقز، بانه، سردشت و بوکان نیز راهپیمایی و برپایی کمپینهایی در پشتیبانی از مردم مریوان براه می افتد.

رژیم اسلامی که این همبستگی سراسری مردم کردستان را می بیند بهراس می افتد و می کوشد تا برای خنثی کردن آن کاری صورت دهد. بطور موقت اقدام به عقب نشینی می کند و هیئتی را برای حل اختلافات و مشکلات موجود روانه مریوان می کند. ابتدا فردی از سران سپاه بنام گلستانی را برای مذاکره می فرستد. نمایندگان مردم مریوان و در راس آنها فواد مصطفی سلطانی طرف مذاکره کننده هستند. فرمانده اعزامی از حضور و وجود پاسداران محلی در داخل شهر دفاع می کند. او می گوید:

"در صورت عدم پذیرش این خواست، مردم باید خود را برای جنگ آماده کنند".

مذاکرات یک هفته بطول می انجامد. فواد هر روز نتایج مذاکرات را به اطلاع مردم می رساند. مذاکرات به بن بست می رسد. در تمام طول وقایع و رویدادهای کردستان بویژه در مریوان، حزب دمکرات کردستان عراق به سرکردگی مسعود بارزانی که به قیاده موقت مشهور بود، مستقیما در همراهی با رژیم تازه بقدرت رسیده اسلامی همکاری می کند. در جریان مذاکرات کوچ مریوان نیروهای مسلح تحت فرمان مسعود بارزانی از هیچ کوششی برای به بن بست رسانیدن مذاکرات و ایجاد موانع و مشکلات دریغ نمی کنند. قیاده موقت بعنوان یک ستون از همکاران رژیم، پنهان و آشکار کارشکنی می کند و در کمک رساندن به پاسداران محلی نقش ایفا می کند.

راهپیمایان سنندج به مریوان بعد از یک هفته به اردوگاه کانی میران می رسند و مورد استقبال مردم کوچ کرده مریوان قرار می گیرند. شور وشوق و همبستگی غیر قابل وصفی تمام فضای اردوگاه را می پوشاند.

فواد مصطفی سلطانی در جریان مذاکرات و برای جلوگیری از وقایعی نظیر آنچه رژیم اسلامی در سنندج بر مردم تحمیل کرد با نمایندگان دولت توافقاتی را به امضا می رساند. از جمله "عبور و مرور بدون سلاح نیروهای دولتی و سازمانهای سیاسی در داخل شهر و آزادی دستگیر شدگان در پادگان مریوان". روز 12 مرداد ماه گردهمایی بزرگی در اردوگاه کانی میران بعنوان پایان این حرکت عظیم و با صدور قطعنامه ای 5 ماده ای برگزار می شود.

بر بستر وقایع کامیاران، کوچ مردم مریوان و راهپیمایی مردم سنندج بطرف مریوان، جریان لمپن اسلامی مفتی زاده بارها علیه حرکت عظیم و شورانگیز راهپیمایی مردم سنندج به مریوان و همبستگی شهرهای دیگر کردستان از این اقدام تاریخی، تبلیغات منفی و سو راه می اندازد که هر چه بیشتر آنها را منزوی می کند. روز بعد از بازگشت کوچ کننده گان مریوان به داخل شهر، حزب دمکرات کردستان عراق (قیاده موقت) که با رژیم اسلامی همکاری میکرد. اعلام می کند که شهر باید تحت کنترل آنها اداره شود.مردم شهر مریوان در اعتراض به جریان قیاده موقت در همیاری و همدستی با ارتجاع محلی و رژیم اسلامی در محل دژبانی این شهر متحصن می شوند و خواهان خروج پاسداران از شهر می شوند. فرمانده پادگان با متحصنین به گفتگو می شیند و قول میدهد به وضع موجود رسیدگی کند.

بعد از باز گشت مردم مریوان به داخل شهر، رژیم بتدریج در تدارک یک حمله همه جانبه به شهرهای کردستان خود را آماده میکند.

***
وقایع و رویدادهای بعد از قیام در کردستان، ادامه قیام و انقلاب مردم در سراسر ایران بود. بدلیل حضور قدرتمند نیروی چپ، کردستان جایی نبود که که دارو دسته های ارتجاع مذهبی بتوانند وزنه قابل ملاحظه ای در مقابل مردم باشند. چپ و کمونیسم در آن ایام دست بالا را داشت و امروز این چپ بمراتب قوی تر از آن دوره است. در حالیکه جریان مذهبی مکتب قرآن مفتی زاده و حزب دمکرات کردستان ایران برای دست یابی به موقعیتی به حاکمیت چشم دوخته بودند. شهرهای کردستان همچون کانونی به نبض ادامه انقلاب تبدیل شده بود. حضور سازمانهای چپ در کردستان، اداره امور شهر سنندج توسط شورای 11 نفره این شهر که نمونه ای از اعمال اراده حاکمیت شورایی بعنوان خواست مردم مبارز و انقلابی بود و اینکه این نوع از حاکمیت می رفت تا به الگویی برای شهرهای دیگر تبدیل شود، رژیم اسلامی را به هراس و وحشت انداخته بو.د.کوچ تاریخی مردم مریوان، راهپیمایی بی نظیر مردم سنندج بطرف مریوان، حمایت و پشتیبانی وسیع توده های مردم در شهرها و روستاهای دیگر کردستان، مقاومت بی نظیر مردم در مقابل طرح و توطئه های رژیم و بلاخره حمایت بخشهای وسیعی از مردم انقلابی و نیروهای سیاسی چپ در شهرهای دیگر ایران از این حرکت ، از جمله عوامل و فاکتورهایی بودند که خمینی و دولت موقت او قادر نبودند که براحتی ادامه حرکت انقلابی مردم را سرکوب کنند.

از سوی دیگر جریان مرتجع محلی مکتب قرآن احمد مفتی زاده که تلاش می کرد بعنوان نماینده ارتجاع محلی در کردستان خود را در حاکمیت شریک کند، توسط مردم مبارز و انقلابی و چپ در کردستان به انزوا کشانیده شده بود. این جریان بعد از فرمان حمله خمینی به کردستان در 28 مرداد 58، در کنار پاسداران رژیم به لو دادن فعالین چپ و کمونیست و جوانان مبارز پرداخت که بسیاری از آنان توسط خلخالی جلاد حکومت اسلامی اعدام شدند. علیرغم تمام خوش خدمتی هایی که مکتب قرآن مفتی زاده برای حکومت اسلامی انجام داد اما این جریان منفور مذهبی هیچگاه نتوانست در میان مردم جای پایی برای خود دست و پا کند و بیش از پیش به انزوا کشیده شد. اکنون بعد از گذشت بیش از 30 سال از آن همه جنایت که حکومت تازه بقدرت رسیده اسلامی علیه تنها سنگر باقی مانده از قیام و انقلاب مردم انجام داد، جنبش کارگری، کمونیسم، دفاع از حقوق برابر زن و مرد، ارزش و حرمت کودک و خواست و مطالبات آزادیخواهانه و انسانی سیمای جامعه کردستان را تشکیل می دهد. مردم کردستان از همان ابتدای ظهور ارتجاع مذهبی به آن نه گفتند و در مقابلش ایستادند. ناسیونالیسم کرد را چه در هیبت حزب دمکرات کردستان ایران که آن دوران پیام لبیک برای خمینی می فرستاد و چه در قامت حکومت بارزانی طالبانی طی سالهای اخیر از نزدیک بخوبی شناخته اند. بدون شک مردم شهرهای کردستان در کنار مردم سراسر کشور و برای بزیر کشیدن حکومت اسلامی به چیزی کمتر از جامعه ای آزاد، برابر و انسانی رضایت نخواهند داد. صدور فرمان حمله خمینی در 28 مرداد 58 را در بخش دوم این نوشته مرور خواهیم کرد.

3 مرداد 91

24 ژوئیه 2012






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر